دیروز کسی خونه نبود داشتم از  درد منفجر میشدم.. درد جسمی نه هاا درد روحی... اینقدر خودمو اذیت کردم .. بلاخره 2ساعت گذشت و دیگه تنها نبودم

سلام  به همه... روز 54 هستم فک کنم خدا رو شکر که رسیدم.. به امروز.. اما زجر خیلی ادم میکشه.. 

سلام به ادمین گرامی« منتظر»

بانومن همیشه هستم؛ اما این انسانها هستند که نیستند؛ این سردی دوران هست که قلوب رو از هم جدا نموده؛ ومتاسفانه دیگه حرفها به هیچ جایی نمی رسد؛ گاها سر می کشم ؛ اما از چه بگویم؟؟؟؟این « رهایی » عزیز ودرد مندسنگ رو به سر حرف می اورد؛ چه برسد که به من !!! که شاید هنوز سنگ کامل نشده ام....به هر حال من دعاگوی شما هستم اگه شرایط عوض بشه و احساس کنم که حرف من حقیر هم جایی در بین قلوب دارد حتما زیاد خواهم بود والا....

سلام دوست عزیز « بازمانده»

بله متأسفانه شد آنچه نمی بایست می شد؛ من تاکنون هم زجر این شکست رو می چشم؛ اما هر بلایی هم که سرم میاد ؛ می‌دونم که لطف خدای من است؛ از آن گذشته تصمیم گرفتم که اینبار به ۶۷۲ روز پاکی گذشته ام دست یابم؛ البته این بار فقط رو ضعوفم دارم کار می کنم ؛ دارم مطالعه می کنم که اینبار دیگه کم میارم ؛ خوشبختانه این روز ۶ پاکیمه؛ که خوب سپری شده؛ اما هنوز برای رسیدن به هدف متعالی می دونم که روزهای سختی رو پیش رو دارم....علاوه بر این که می خوام خودم نجات یابم می خوام راهی رو باز کنم که خیلی ها هم با من نجات یابند...فقط به فکر خودم نیستم؛ به فکر همه بچه ها هستم؛ فقط پاکی خودم مهم نیست بلکه پاکی خودم در کنار پاکی همه برام خیلی اهمیت دارد؛ خوشحالم که تو هنوز شکست نخوردی؛ خواهش میکنم اصلا اشتباه مرا تکرار نکن....نمی دونی چقدر سخته دوباره شروع کردن!!!!تورا به خدا قدر این پاکیت رو بدون وراهنمای ماهم باش....من به همه شماها که پاکیتون از من بیشتره هم غبطه می خورم وهم بهتون افتخار می کنم....شما ها همه سرور من هستید وتاج سر من هستید....

ممنونم از ادمین عزیز غدیر خون؛ که هم به فکرم بودین وهم مثل همیشه فراموشم نکردین؛ وهم به من امید وانگیزه دادین؛ ان‌ شالله تا برگشتم واقعی ام به این باشگاه همین جا پیام خواهم داد🙏🌺

منم دیروز بود نمیدونم... یک روز قبلش بود.. منم حالت طبیعی خارج شدم رفتم  گناه کنم.. به خدا گفتم نمیکنم به جاش یه چیز خوب بهم بده.. البته وسوسه شدم ادامه بدم ولی دیدم نمی ارزه  هم پاکیمو از دست میدم  هم اون چیز خوبه رو بهم نمیده ...