
دوستان این بخش صرفا برای این هست که از بقیه دوستان(مدیران و کاربران) کمک بخوایین !
لحظه احساس کردید دارین تحریک میشین یا امکان داره لغزش کنین زود بیاین توی سایت و با مدیران یا کاربران صحبت کنید و ازشون کمک بخواین .
قوانین این بخش :
#از انجایی که اقرار به گناه(خودارضایی و...)جایز نیست و کار ناپسندیست لطفا از شکست خوردن خودتون حرفی نزنید و این مسئله رو بین خدای خودتون در میون بذارید و از این قسمت صرفا جهت کمک و راهنمایی گرفتن از افراد حاضر در سایت و مدیران استفاده نمایید.
مهم :
اگه الان شهوت بهت فشار آورده و داری تلاش میکنی خودارضایی نکنی در صورتی که ما نبودیم که بهت کمک
کنیم به ربات زیر در تلگرام برو تا بهت بگه چیکار کنی :
...
...
امام صادق(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجتهای شما است و خدا را از شما راضی و اعمال شما را پاکیزه می کند.
کمک !!!!!
اگر الآن دچار وسوسه شدی، کافیه ی روی عکس زیر کلیک کنی تا مستقیم وصل بشی به حرم امام علی و اونجا میتونی گشتی بزنی تا تحریک ولت کنه
👇دریافت کلیپ👇
منبع متن: وبلاگ توبه 94 | درخواست کمک
مرتضی علی
27 اردیبهشت 1404 ساعت 00:35سلام
چگونه روز پاکی رو ویرایش کنم؟
منتظر
27 اردیبهشت 1404 ساعت 16:51سلام
ورود به لیست با خودتونه از طریق کادر زیر جدول و اگه نیاز به ویرایش بود تعداد روز جدید رو برامون میفرستین تا ادمینهامون براتون ویرایش بزنن
بنت المهدی
26 اردیبهشت 1404 ساعت 05:12فقط خدا کنه این حسی ک دارم موندگار باشه🙂
میم نون
26 اردیبهشت 1404 ساعت 15:03به نام خدای مهربون
سلام
خوشحالم که هنوز محکم سر عهدتون موندید🌻
شما که تا اینجا اومدید قطعا بیشتر هم میتونید💪
امام علی علیه السلام:
و بدونید:
هوَ مَعَکُمْ أَيْنَ ما کُنْتُمْ
و هر کجا باشید او با شماست
در هر لحظه خدای مهربون با شماست کمکتون میکنه , پاکیتون همیشگی✨
بنت المهدی
26 اردیبهشت 1404 ساعت 05:05سلام جانم❤️
حرفات پر از آرامشه خیلی قشنگه خیلیییی😍
انگار از درون داری باهام صحبت میکنی
شاید من خیلی توی خیالات خودمم و از واقعیت دور شدم برا همینه همه چیزو رویایی میبینم ولی واقعیت اینجوری نیس و همیشه سختی وجود داره
حتی ب آرزوهام هم برسم بازم سختی وجود داره شاید نوعش فرق کنه ولی بالاخره این دنیا همیشه سختی داره
دیگه زیاد برام مهم نیس آرزوهام خودم نمیدونم چی برام خوبه و قطعا خدا برام بهترینا رو میخاد
همینجا هم میشه خوشبخت بود باید از درون حس خوشحالی و خوشبختی کنم ن از بیرون
آرامش رو باید از درون خودم پیدا کنم کارایی ک دوس دارم انجام بدم با خودم مهربونتر باشم وقتی با خودم خوب باشم دنیام هم قشنگتر میشه
منتظر
27 اردیبهشت 1404 ساعت 16:48سلام جانم
واقعیت آره همیشه همراه با سختیه ولی چیزی که قشنگش میکنه اینه که میدونی خدا تو هر شرایطی همراهته و کمکت میکنه به خوشی اون سختی رو پشت سر بزاری و حتی خود سختی هم برای رشدته
"آرامش رو باید از درون خودم پیدا کنم، کارایی که دوس دارم انجام بدم، با خودم مهربون باشم..."
این جملههات فوقالعادن و نشون میده که توی مسیر درستی داری قدم میزاری
تو واقعاً لایق حال خوبی چون انسانی و اشرف مخلوقات خدا و این فارغ از هر نتیجهایه
پاکیت ابدی
بنت المهدی
25 اردیبهشت 1404 ساعت 16:06سلام
ب میم نون
ببخشید نمیدونستم شما ادمین جدید هستین
البته یه بار حدس زدم ولی مطمئن نبودم
ولی خیلی خوبه همه اینا رو میدونید
ان شاءالله موفق باشید
و خیلی ممنونم از کمکتون
امروز خیلی بهتر بودم نسبت ب قبل
میم نون
25 اردیبهشت 1404 ساعت 20:40سلام مجدد
لطف دارید
به امید خدا همیشه حالتون خوب باشه.
بنت المهدی
24 اردیبهشت 1404 ساعت 21:47سلام
ب میم نون
خیلی ممنون از کمک ها و راهنمایی تون
خیلی بهم لطف کردین
کنجکاو شدم بدونم شما چی خوندین؟ رشتتون چی بوده ؟؟ البته اگه دوس دارین جواب بدین
خودم حدس میزنم حوزه درس میخونین
من مستحبات رو دلم نمیاد ترکش کنم میخام هرجوریه بخونمش حس میکنم هیچ کار خوبی نکردم حداقل چن تا کار مستحبی انجام داده باشم ولی میدونم اگه ب واجباتم ضرر بزنه نباید انجام بدم
میترسم خیلی تنبل بشم دیگه هیچوقت کار مستحبی نکنم اگه بخام کمترش کنم
از طرفی هم حوصله ندارم زیاد خسته ام
میم نون
25 اردیبهشت 1404 ساعت 14:17به نام خدا
سلام مجدد
نه من حوزه درس نمیخونم
خب من هم گفتم بهتون هر وقت روح تون کشش داشت انجام بدید
سعی کنید این کشش و انگیزه رو در خودتون به وجود بیارید مثلا با خوندن کتابی یا سخنرانی
میشه این رو در خودتون به وجود بیارید , اگر از خواص مثلا تسبیحات بدونید در مورد ارزشش بدونید قطعا انگیزتون بیشتر میشه در انجامش و کمتر با بی حالی مواجه میشید
تا جایی که حوصله دارید , مثلا برای دعا ها ببینید کی سرحال تر هستید
در مورد تعقیبات هم تسبیحات رو همیشه در اولویت بزارید اگر زمانی واقعا خسته بودید حوصله نداشتید انجام ندید ولی نزارید این عادت بشه این مهمه
سعی کنید قبل نماز استراحت کنید چیزی بخورید که حال نماز داشته باشید و سرحال باشید
میم نون
24 اردیبهشت 1404 ساعت 13:55مبحث دیگه ای که یادم رفت بگم حتما روی خودشناسی کار کنید
هر کسی خودش رو خوب شناخت خدا رو هم خوب میشناسه..
میم نون
24 اردیبهشت 1404 ساعت 13:54به نام خدا
با یاد حضرت حجت
ببینید در مورد حضور قلب در نماز , قاعدتا هر چیزی نیاز به تمرین داره و این حضور قلب هم از این قاعده خارج نیست
نکته ای که باید توجه کنید اینه هر چی در طول روز مواظب باشید و مراقبه کنبد مواظب حرفی که میزنید چیزی که میبینید چیزی که میشنوید باشید رفتارتون
رو مواظبت کنید نماز بهتری خواهید داشت
برای ذهن و فکرتون هم قران بخونید با این دید که خدا استاد و شما شاگردی و هر چقدر خوندید هر چند کم در معانی فکر کنید
نماز اول وقت خیلی نعمت خوبیه هیچ وجه از دست ندیدش خداروشکر کنید و ازش محافظت کنید
در مورد تعقیبات , اعمال مستحب اگر واقعا حال و حوصله نداشتید و کشش نداشتید نخونید خودتون رو وقتی واقعا خسته اید و حوصله ندارید مجبور به مستحبات نکنید اما مواظب نفس باشید گولتون نزنه
اگر تسبیحات با ارزش حضرت زهرا رو میگید شمرده و با حوصله , بگید حواستون به معنیش هم باشه
این حضور قلب به مرور زمان خیلی به فکر و ذهنتون قدرت میده
سعی کنید تا حد ممکن جای خلوت و ساکت که خیلی چیزی برای حواس پرتی نباشه
توکل و توسل یادتون نره دعا هم بکنید و از خدا بخواید
اینم بدونید هر چیزی نیاز به استمرار داره , در ضمن سعی کنید با سخنرانی ها و کتاب ها در مورد نماز و خداوند مطالعه کنید و به کار ببندیدشون , مبحث چگونه یک نماز خوب بخوانیم اقای پناهیان هم میتونه کمکتون کنه , سخنرانی هاش موجوده
از استاد محمد شجاعی هم حتما استفاده کنید مطالب عالی بیان میکنن
بنت المهدی
24 اردیبهشت 1404 ساعت 05:07سلام
ب میم نون
اره واقعا هدفی نداشتم و شاید الانم ندارم
فقط دوس دارم این روزا زودتر تموم بشه از یه طرفم دلم نمیخاد تموم بشه
نمیدونم چرا اینقد خسته ام
فک کنم بخاطر اینکه عبادات نماز یا هرچیزی رو با عشق انجام نمیدم فقط از روی عادت میخونم بخاطر همین از خدا دورم
ولی خب چطوری عاشقونه بخونم؟؟
چطوری عاشق خدا بشم؟؟
من روی نماز اول وقت و تعقیبات نماز خیلی توجه میکنم ولی وقتی دارم نماز میخونم تمرکز ندارم فکرم هزار جا میره کلا برا هر کاری همینجوری ام
انگار دارم فقط یه کاریو تکرار میکنم حتی دعاهام هم تکراریه
گاهی میگم همون دو رکعت نماز رو بخونم دیگه مستحبات رو انجام ندم ولی نمیشه اگه یه مدت انجام ندم دیگه کلا بیخیالش میشم
شاید برا همین با توجه و با حوصله نماز نمیخونم چون خودمو خسته میکنم
بنت المهدی
24 اردیبهشت 1404 ساعت 04:58سلام
آبجی چقدر خوب حالم رو میفهمی
و چقدر قشنگ درکم میکنی ممنونم عزیزم ❤️
حالم خوب میشه وقتی حرفاتو میخونم تو نگاهت همیشه مثبته ولی من همه چیزو منفی میبینم باید دیدگاهم رو عوض کنم باید با یه نگاه مثبت و قشنگتر ب زندگی نگاه کنم
ولی خیلی برام سخته وقتایی ک ناراحتم از یه زاویه دیگه بهش نگا کنم
شاید اونجور ک من فکر میکنم ک اگه میشد واقعا خوشبخت و موفق نمیشدم ولی اینجوری هم حس خوشحالی و موفقیت و خوشبختی ندارم
نمیدونم درست تونستم منظورمو برسونم یا ن
بعد یه چیز دیگه هم هست من وقتی ناامیدم دیگه دلم هیچی نمیخاد
منتظر
25 اردیبهشت 1404 ساعت 19:12سلام عزیزم
خوشحالم که حرفام یه کم حالت رو بهتر کرده
اینکه گفتی:
"شاید اگه اون چیزی که میخواستم میشد هم، تهش خوشحال نبودم…"
این خیلی حرف مهمیه آخه گاهی ما یه تصویر رویایی از خوشبختی میسازیم بعدش که نمیرسیم بهش فکر میکنیم همه چیز تموم در حالی که شاید اون تصویر فقط یه تصور بوده
شاید چیزی که واقعاً میتونه بهمون حس "آرامش" بده هنوز پیداش نکردیم
و آره دیدگاه مثبت داشتن توی لحظات سخت واقعاً سخته
کسی که میگه راحته احتمالاً هنوز خیلی توی تاریکیها نرفته اما یه نکتهی کوچیک هست که شاید کمک کنه:
تو لازم نیست "مثبت فکر کنی" فقط کافیه "کامل و واقعی ببینی"
یعنی هم غمت رو ببینی هم نقطههای روشن رو هرچقدر کوچیک باشن
بعضی وقتا روشنترین نقطه روزت اینه که "تونستی بلند شی" یا "تونستی نفس بکشی" یا حتی اینکه "داری این حرفها رو با من درمیون میذاری" همین یعنی هنوز یه چیزی درونت زندهست و امیدوار هرچند آروم و خسته.
وقتی ناامید میشی و دلت هیچی نمیخواد اون لحظهها باید مهربونتر از همیشه با خودت باشی انتظار نداشته باش کاری بکنی فقط خودتو مثل یه بچهای که دلش شکسته بغل کن اونم نه با حرف بلکه با رفتار مثلا:
یه لیوان چای یا آبمیوه برای خودت درست کن فقط چون "لایقش هستی"
آهنگی بذار که یه ذره دلتو آروم میکنه
حتی اگه فقط میتونی بخوابی بخواب اونم یه نوع مقاومت در برابر فرسودگیه
یه تمرین ساده:
فقط یه جمله رو هر روز توی ذهنت یا یه دفترچه بنویس:
"امروز هنوز تموم نشده ممکنه یه چیز کوچیک خوب تو راه باشه"
نمیخواد باورش کنی فقط بنویسش که این یه تلنگر کوچیکه به ذهنت که همیشه فقط تاریکی نیست
میم نون
23 اردیبهشت 1404 ساعت 14:15سلام
خانم بنت المهدی
انگیزه از هدف میاد , هدفتون رو پیدا کنید , بعد محکمش کنید و براش بجنگید
هدف اصلیتون هم هیچ وقت چیز فانی نزارید نکته کنکوری ماجرا اینجاست
شما وجودی بینهایت دارید و هدفتون باید بینهایت باشه
خیلی خلاصه میگم هدف اصلی و بالاترین ارمان ما باید بندگی و حرکت به سمت خدا باشه
و باقی اهداف کوچکتر ما در جهت این تقرب ونزدیکی باشه
البته که این فقط در عبادت نیست هر چند بخش مهمی هست و تامین کننده انرژی و روشن کننده راه ماست و البته عبادت با تفکر
گاهی در حضور در اجتماع تا انجام تکلیف , حتی گاهی هم صحبت شدن با کسی یا به وقتش تربیت فرزند و تشکیل خانواده و به وقتش حتی شادی و شاد بودن که این امر اصلا ویژگی مومنین هست و تفریح سالم بگیرید تا نماز و دعا و روضه و یه زمانی جهاد علمی..... که اون رو مطابق زمان و تکلیف و مسائل مربوطه باید خودمون تشخیص بدیم
بندگی خدا یعنی زندگی خیلی خوب یعنی دینداری اصولی و درست که بهترین زندگی رو به همراه داره
که بنده خودم تا اونجا خیلیییییییییی فاصله دارم,بگذریم
و تنها هدفی که تمام استعداد و وجود ما رو راضی میکنه و به کار میگیره همینه
و رسیدن به خداوند از اهل بیت میگذره
یعنی سربازی ولی خدا حضرت حجت
حالا استعداد خودتون رو کشف کنید و پرورش بدیدش و از اون استعدادتون در رسیدن به هدفتون استفاده کنید . راهتون رو بسازید
توصیه میکنم از سخنرانی های اقای پناهیان مربوط به این موضوع و از سخنرانی های استاد محمد شجاعی استفاده کنید , به ترک محرمات و انجام واجبات مشغول باشید , شما یک قدم که بردارید خدا راه رو براتون قدم قدم روشن میکنه
سعی کنید مطالعه کنید از کتاب های خوب و سودمند و مناسب
از توکل به خدا و توسل به اهل بیت علیه السلام به خصوص امام زمان عزیز غافل نشید
با اقا در خلوت صحبت کنید شده 5 دقیقه
نمیشه که نشه, به خدا نزدیک نشیم , شما شروع کنید خدا روشن میکنه راه رو
این هم ببینید جالبه
به عشق امام زمانم
24 اردیبهشت 1404 ساعت 23:32عالیییییی
درود برشما
میم نون
23 اردیبهشت 1404 ساعت 09:44☀️ چقدر امام زمان مهربان است به کسانی که اسمش را میبرند
وصدایش میزنند و از او استغاثه میکنند؛
از پدر و مادر هم به آنها مهربانتر است!
منتظر
24 اردیبهشت 1404 ساعت 13:27🥲🌱
بنت المهدی
22 اردیبهشت 1404 ساعت 22:08سلام
دقیقا ابجی من ب هرچی میخاستم نرسیدم دلیلش هم همه اینایی ک گفتی
چون ب آرزوهام نرسیدم حس میکنم دیگه هدفی ندارم ک بخام براش تلاش کنم اصلا کاری از دستم برنمیاد ک بخام انجام بدم
منتظر
23 اردیبهشت 1404 ساعت 16:43سلام
نرسیدن به یه آرزو معنیش این نیست که دیگه هیچچیز ارزش جنگیدن نداره شاید اون آرزو توی اون زمان خاص مناسب تو نبوده یا شاید مسیرش باید عوض شه یا شاید یه چیز دیگه که هنوز ندیدیش در راهه
ببین خیلی وقتا ناامیدی از این میاد که فقط یه تصویر خاص از "خوشبختی" یا "موفقیت" توی ذهنمونه و وقتی بهش نمیرسیم احساس میکنیم هیچی نداریم اما واقعیت اینه که آدم میتونه توی مسیرهای دیگه هم خودش رو دوباره پیدا کنه
دفتر آرزوهای جدید درست کن برا خودت ، نه آرزوهای خیلی بزرگ بلکه فقط چیزهایی که الان با خودت فکر میکنی ممکنه بخوای یا دوست داشته باشی تجربهشون کنی مثلاً: یه مهارت جدید یاد بگیری ، یه جای خاص بری ، توی یه زمینه کمک کنی به کسی
هر روز فقط یه کار کوچیک انجام بده نه برای موفقیت بلکه فقط برای اینکه حالت کمی بهتر شه مثلاً: نوشتن یه صفحه از حالت ، درست کردن یه آهنگ(به شخصه مداحی یا صوت دعاهای خاص رو پیشنهاد میکنم) پلیلیست مخصوص روزهای بد ، خوندن یه صفحه کتاب یا دیدن یه کلیپ انگیزشی
با خودت مهربونتر باش وقتی ذهنت گفت "هیچ کاری ازم برنمیاد" باهاش نجنگ فقط بگو: "الان شاید اینطور به نظر بیاد ولی من قبلاً از پس خیلی چیزا بر اومدم الانم میتونم دوباره شروع کنم حتی از صفر"
بنت المهدی
22 اردیبهشت 1404 ساعت 22:05ب میم نون
سلام
ممنون ک اینقد وقت گذاشتین و این مطالب رو برام نوشتین
شما اطلاعات خیلی خوبی دارین
اینایی ک نوشتین رو قبول دارم و اینکه اگه خدا قرار بود نبخشه در توبه رو باز نمیزاشت
من دلیل ناامیدیم تنها گناه نیس اگه خدا میخاس منو نبخشه همون لحظه ای ک داشتم گناه میکردم جونمو میگرفت خدا بهم فرصت داد یعنی ازم جبران میخاد
شما خیلی انگیزه دارین منم دلم خواست
خیلی وقتا میخاستم ب خدا نزدیکتر بشم میخاستم فقط عاشق خودش باشم ولی نشد
نبات 🌿
22 اردیبهشت 1404 ساعت 13:27من نمیدونم چطور اون ربات و پیدا کنم🥺🥺🥺
منتظر
23 اردیبهشت 1404 ساعت 16:34تو بخش همفکری بهت گفتم چیکار کنی
میم نون
22 اردیبهشت 1404 ساعت 07:23به نام خدا
با یاد اقا امام زمان
اگر گناه شما کوچکتر از خداوند و رحمت خداست هر چه که باشه , اگر کوچکتر از امام زمان هستش
بدونید به محض ایینکه واقعا میگید ای دل غافل و پشیمون میشید , اون زمان بخشیده شدید چون خدا ته دل شما رو دید که از این گناه چطور سوختید
چند تا دیگه ایه بیارم و چند حدیث بیارم , خدا میگه من میبخشم , حدیث داریم از امام باقر که شوق خداوند به شخص توبه کننده مثل شوق کسی است که گمشده اش رو پیدا کنه
بزارید رک بگم مشکل شما اول خ.ا نیست , بلکه ناامیدی
خانم اسمت رو گذاشتی دختر مهدی
چون میدونی برای اقا مثل فرزندی , چون میدونی اقا پدر معنوی ماست که از پدر خودمون هم مهربانتر و بالاتر ,,,,,از خودمون به خودمون مهربونتر
کدوم پدری بچش رو ول میکنه , اگر ولمون کرده بود که اینجا نبودیم
امام زمان به فکر همه هفت میلیارد انسان هست از اتئیست تا گبر و مسیحی چون اونها هم به نوعی فرزند معنوی حضرت هستن
چون حضرت وظیفه هدایت اونا هم داره
بعد بنظرتون امام زمان زبونم لال , زبونم لال ,اونقدر نامرده که کمک من شیعش نکنه
اصلا و ابدا
دوباره
دوباره
تا بشه
شده قبلا باز هم میشه
این همه ادم تونستن شما هم میتونی
شیطان سراغ کسی میاد که هنوز گوهری در وجودش داره
حواستون به گوهرتون باشه
این ناامیدی ها کار شیطان
چه دلخوش بالاتر از اینکه امام زمان ببینه دخترش بلند شده از جا داره به عشق امام زمان میجنگه که یک گناه رو ترک کنه
چه دلخوشی از این بالاتر که تلاش کنید تا بشید یک سرباز خوبتر برای امام زمان
چه دلخوشی از این بالاتر که قراره انقدر خوبتر از این خوب بودنتون بشید که در لشگر حضرت حاضر باشی
چه دلخوشی بالاتر از این که خدایی دارید که از همه بزرگتر فرا تر از تصور ناقص هر موجودب در عالم
چه دلخوشی بالاتر از اینکه شما امام حسین داری /
این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد!هر چقدر میشکنیم باز نمک ها دارد! {علی شهابی}
همین که از ته دل گفتید خدا غلط کردم بسه
حالا وقت حرکت
تمام جوهره انسان به حرکت, ساکن نباشید
شهید دانشگر میگه
حرکت جوهره ی اصلی انسان است و گناه زنجیر.من سکون را دوست ندارم، عادت به سکـون بـلای بزرگ پیروان حق است.
بشکنید این زنجیر ناامیدی رو به خودتون باور داشته باشید که با کمک خدا و اهل بیت میتونید
چون قبلا تونستید
سعی کنید باز میشه
و در اخر
حالا که میدونید بخشیده شدید و خدا و امام انقدر مهربون دارید واقعا درست نیست زانوی غم بغل بگیرید بلندشید صحبت های قبل بنده و مطالب سایت رو اجرا کنید تمرکز فقط روی برد باشه به خود مسئله هم فکر نکنید ,فقط برد,,,, به لطف خدا و امام زمان برد با شماست.....
به عشق امام زمانم
22 اردیبهشت 1404 ساعت 16:49بسیار زیبا و عالی
خداوند به شما سلامتی بده ان شاءالله
دختری که هیچ امیدی نداشت
22 اردیبهشت 1404 ساعت 00:03سلام 😔
نمیدونم از کجا شروع کنم،، فقط میدونم همه چی دست به دست هم داده منو نابود کنه😭
همونی ام که توی یکی از کامنت ها گفتم چندروز دیگه کنکور دارم و..
من تصمیم گرفتم به ترک خ.ا و الان تقریبا بیست روزی میشه که فقط یه بار این کارو انجام دادم و تقریبا از خودم راضی ام و دیگه هم این کار تکرار نخواهد شد ✅
راستش من به خاطر یه چیز دیگه اومدم اینجا
نمیدونم دردمو به کی بگم هیچ کس رو ندارم
قصه از جایی شروع میشه که مادرم به من بی اعتماده و همش منو چک میکنه دائما درحال پرس و جو ازمنه که دارم چکار میکنم 😞
اوضاع من طوریه که با ۱۸ سال سن حتی گوشی ندارم و کاهی اوقات به خاطر امور درسی گوشی بابام رو میگیرم و کارم رو انجام میدم 😞😞
مادرم همش دنبال یه م گیری ازمنه و میگه من هیبچی از تو ندیدم
چرا هیچی لو نمیدی چرا من چیزی دستگیرم نمیشه درحالی که من هیچ کار نمیکنم و اون به پاک بودن من شک داره.....😭😭😭😭😭😭
چند روز بود میخواستم یکی از کلاس های اساتید رو دنبال کنم و دانلود کنم
توی برنامه درسیم گذاشته بودم بعدازظهر ها تدریس ببینم . مادرم میگفت تو معلوم نیست عصرها به کی پیام میدی درحالی که همش چک میکرد و میدید من چکار میکنم ، وقتی این حرف رو زد منم دیگه تدریس رو ول کردم و نگاه نکردم تا بهم تهمت نزنه ین داستانا خیلی ادامه داشتن همش هر روز یه بهونه ی جدید و یه بحث و دعوای جدید اینا بکیش بود و تا این که امروز دیگه صبرم سر اومد و هم بی احترامی کردم و هم خسته شده بودم از این تهمت ها و کارهایی که نکردم انقد خودمو زدم تا کبود شدم
من نمیگم تقصر من نیست چرا هست چون من بی احترامی کردم
ولی دیکه خسته شده بودم از این همه تهمت و کارایی که نکردم
همیسه موقع امتحانات مهم و کنکورم یه بحث و دعوا راه میندازه
جوری شد که امروز به بابام یه چیزی گفت و بابام هم به من بی اعتماد شد😭😭😭😭😭😭😭
من دیگه چیکار باید میکردم چیکار بایذ بکنم برای کاری که نکردم باید تاوان پس بدم
میدونم چک کردن پدر مادرا طبیعیه ولی مادر من دیگه منو نابود کرد و از بس بهم تهمت زد من حتی خودمم به خودم شک دارم 😞😞😫😭😭
تنها جابی که داشتم و بیام اینجا مطرح کنم اینجاست
میشه از هرکسی که این پیامو میخونه هم برام دعا کنه هم راهنماییم کنه🙏🙏😭
به قران من دارم هلاک میشم از شدت درد قلب، نصف بدنم امروز بی حس بود از شدت فشار عصبی که رومه😭😭
به عشق امام زمانم
22 اردیبهشت 1404 ساعت 16:46سلام
به نظرم بهتره این موضوع رو با یه مشاور یا روانشناس مطرح کنید
منتظر
22 اردیبهشت 1404 ساعت 17:34سلام عزیز دل
اول از همه یه بغل گرم و بزرگ برای دلت برای اون بغضهایی که هیچکس نفهمید و برای اون فشاری که روی شونههات افتاده ...
تو خیلی قویای اونم بینهایت قوی
اینکه تو این شرایط با همهی فشارها تونستی تصمیمی مثل ترک این عادت بگیری و تا این حد جلو بری نشونهی شخصیت و ارادهته و واقعاً آفرین اینو از ته قلبم ميگم
خیلیا تو شرایط خیلی آرومتر از تو نمیتونن نصف این کار رو هم بکنن
ببین بعضی پدر و مادرا از روی ترس زیاد محبتشون تبدیل به کنترل میشه ، اونا فکر میکنن اگه کنترل نکنن فرزندشون میلغزه و متوجه نیستن که این کنترل زیاد دقیقاً همون چیزیه که باعث میشه دل بچهشون خورد بشه و اعتماد بهنفسش بره و احساس تنهایی و گناه بیدلیل کنه… و درواقع از سر دوست داشتنه و بلد نبودن ابراز درست این علاقه
درست مثل چیزی که الان تو داری تجربه میکنی
چند تا نکته رو از صمیم قلبم بهت میگم:
در سکوت رشد کن ، الان شاید نتونی مادرت رو تغییر بدی شاید نتونی توضیح بدی و باورش کنه ولی میتونی خودتو نجات بدی مثلا درس بخون با انگیزهی ساختن یه زندگیای که دیگه کسی نتونه تو رو متهم کنه البته یادت باشه که با احترام با خونواده تعامل کنی تو هر شرایطی
یه دفتر بردار و هر چی تو دلت هست بریز توش مخصوصاً قبل خواب نه برای اینکه کسی بخونه برای اینکه تو تخلیه شی و باور کن کمکت میکنه کمتر منفجر شی جلوی خانواده
الان توی فشاری هستی که بدن و روانت داره هشدار میده حتماً وقتی از نظر فیزیکی حس بیحسی داری نیاز به تنفس عمیق ، استراحت و غذا و خواب مناسب داری حتی ۱۰ دقیقه مدیتیشن یا دعا میتونه معجزه کنه
شاید بهتر باشه از بابات بخوای یه بار فقط حرفاتو بدون بحث بشنوه آروم بگو که این فشارا داره لهت میکنه و داری سعی میکنی بهتر شی ولی تنهایی و بیاعتمادی و تهمتها... خستهت کرده
نگو مادرت مقصره بگو فقط نیاز به کمی درک داری شاید بابات پلی باشه برای بهتر شدن فضا ، فقط حواست باشه که خیلی آروم و با احترام حرف بزنی
این روزا میگذره حتی اگه سختترین باشه و باور کن یه روزی توی اتاق خودت توی خونهی خودت نشستی و به این روزا نگاه میکنی و میگی "من از اون طوفان رد شدم"
پاکیت ابدی
بنت المهدی
21 اردیبهشت 1404 ساعت 21:59سلام
آبجی حرفات انقد قشنگه ک آدم دلش نمیاد ناامید باشه ولی دست خودم نیس
من دلم نمیخاد ناامید باشم ولی خیلی وقتا این حس رو دارم
وقتی ناامیدم از زندگی خسته میشم حوصله هیچی رو ندارم
اصلا ناامیدی چطوری بوجود میاد؟ چیکار کنم ک دیگه ناامید نشم؟
منتظر
22 اردیبهشت 1404 ساعت 17:06سلام
ناامیدی معمولاً وقتی بهوجود میاد که بین چیزی که میخوای و چیزی که واقعاً هست فاصله زیادی باشه و احساس کنی که دیگه راهی برای رسیدن بهش نداری یا شرایط خارج از کنترلت هست و این میتونه دلایل مختلفی داشته باشه مثلاً:
فشار زیاد و انتظار بالای خودت یا دیگران ازت
مقایسهی خودت با بقیه
نرسیدن به هدفهایی که براشون زحمت کشیدی
تکرار اتفاقات ناخوشایند یا شکستهای پشتسرهم
احساس تنهایی یا بیارزشی
اما چیکار کنی؟؟
احساستو انکار نکن قبولش کن بگو "الان حالم بده" بدون اینکه خودتو قضاوت کنی
هدفهات رو بازبینی کن شاید بعضیهاش خیلی بزرگ یا مبهم باشن پس تقسیمشون کن به قدمهای کوچیکتر و قابل دسترستر
به موفقیتهای کوچیکت توجه کن آخه ذهن ما معمولاً شکستها رو پررنگتر میبینن هر پیشرفت کوچیک اگر خیلی کوچیک باشه هم مهمه و درواقع هدفای بزرگ حاصل جمع هدفای کوچیکه
مقایسه رو محدود کن هرکسی مسیر خودشو داره ، دیدن زندگی مردم توی شبکههای اجتماعی اغلب واقعی نیست
روتین کوچیکی بساز که حالت رو بهتر کنه مثلاً ۱۰ دقیقه پیادهروی، نوشتن احساسات توی یه دفترچه یا گوش دادن به یه موزیک آروم
پاکیت ابدی
بنت المهدی
20 اردیبهشت 1404 ساعت 22:15سلام
ب میم نون
واقعا ممنونم بابت پیامتون لطف کردین بهم
با خوندن پیامتون گریه کردم خیلی قشنگ بود
چقدر از آقا دورم بجای اینکه یار آقا باشم هر بار دلشو شکستم و چقدر شما ب آقا نزدیکین ک اینقد بیادشون هستی و مطمئنا آقا بیادتون بودن ک شما هم بیادش هستین
و چقدر خوبه ک خدا رو دارین
از خودم خجالت میکشم ک اینقد راحت گناه میکنم من هیچ امیدی ب زندگی ندارم شاید برا همینه اینقد گناه میکنم گاهی میخام ب یه چیزی دلخوش باشم ولی نمیشه شاید چن روز یا چن ساعت حالم خوب باشه ولی در کل دلم نمیخاد زندگی کنم
منتظر
21 اردیبهشت 1404 ساعت 15:38و ناامیدی بدترین گناهه
خودتو زندگیتو بسپر به آغوش خدا که مطمئنم بعدش همه چی قشنگتر میشه🌱
میم نون
20 اردیبهشت 1404 ساعت 16:48به نام بهترین بخشنده دنیا
به نام عماد من لا عماد له
به نام پناه کسی که پناهی ندارد
با مدد از حضرت مولا اقا صاحب الزمان
خانم بنت المهدی من که امروز این حرف ها رو خواهم زد و به شما میگم از ته لجن اومدم بیرون , از وضعیتی اومدم بیرون که شما هنوز نرسیدید بهش
سربسته بگم اگر امید به حضرت صاحب الزمان نبود و امید به ارحم الراحمین , اگر نبود روضه امام حسین خیلی وقت قبل کارم تموم بود
من دوران افتضاحی رو گذروندم امروز هم میگم خودم کاره ای نبودم هیچ وقت نیستم , همش مدد خدا و اهل بیت به خصوص حضرت صاحب الزمان
توجه ,,,, امام خمینی میگن ناامیدی از لشکریان شیطان هستش ,خانم کجای کاری , فکر کرد خدا مثل ماست,حدیث قدسی داریم یعنی از وحی به رسولی رسیده مستقیم از سمت خدا , با این مضمون ,اگر بنده من بدونه من چقدر مشتاقم که توبه کنه و برگرده سمت من اون بنده از شوق میمیره, شما امام زمان داری شما امام حسین داری , امام حسین کشتی نجات هستش فکر کردید ما رو ول میکنه ,همون امام حسینی که هر وقت رفتیم توی اغوشش نه گفت تو گناهکاری نه گفت کجا اومدی فقط بغل باز کرد مثل همیشه دردمون رو درمون کرد, شما حضرت زهرایی داری, که در قیامت نخواهد گذاشت یکی از ما شیعیانشون , ما بچه هاش اتیش رو ببینه ,اگر علی ابن ابی طالب حضرت مولا , نمیشه و نشد داشت , شما هم بشین زانوی غم بغل بگیر بگو نمیشه , شما شیعه ای , شیعه یعنی بن بست ,نمیشه, نشد, نمیتونم, در دایره لغاتم جا نداره , بلند شید کم بگید دلم میخواد بمیرم نمیتونم , هر چی اینجور بگید شکست میخورید , دوباره تلاش کنید باز مجدد هیچ وقت ناامید نشید شما باید مشکل های زیادی هست که توی این انقلاب حل کنید توی مملکت امام زمان با تفکر شیعی , من و شما باید با صهیونیست و دشمنان خدا بجنگیم یه زمانی با جهاد تبیین یه موقع با درس در حد توانمون, باید کار های بزرگی کنید باید توی رکاب مهدی فاطمه سربازی کنید کار ها دارید در رکاب حضرت, سریع با قدرت این مانع رو میشکونید و میرید جلو مطممئن باشید, شما باید برای امام خودتون سرباز تربیت کنید ,باز یاعلی مدد بلند شید , اینا شعار نیست اینا عین واقیعته, دفعه اول نشد دفعه دو دفعه سوم بالاخره میشه
به امید خدا و حضرت صاحب زمان و حضرات معصومین این توصیه های این بنده کوچیک خدا رو در کنار باقی نکات سعی در رعایت داشته باشید
البته سعی کنید روز خودتون هم بچینید و کار برای انجام دادن داشته باشید
در ضمن عاشق باشید مجنون باشید فقط یک عاشق و دیوانه امام زمان میتونه توی این دنیا متفاوت باشه با همه مردم غرق در دنیا
منتظر
21 اردیبهشت 1404 ساعت 15:37سلام
کسی که زندگیشو با امام زمانش بچینه حتما برد باهاشه🌱
واقعا حرفاتون دلنشین بودن خداقوت
بنت المهدی
18 اردیبهشت 1404 ساعت 15:34ممنون جانم ❤️
با تو حالم خوبه❤️🤗
منتظر
20 اردیبهشت 1404 ساعت 09:11❤️❤️
بنت المهدی
17 اردیبهشت 1404 ساعت 20:50ب خادم الشهدا
سلام
ممنونم ازت
ببخشید ک با حرفام ناراحتتون کردم
از همه بچه ها معذرت میخام
من بخاطر گناه دیگه ناراحت نیستم
انقد آدم پاکی نبودم ک بخام با این گناه اینقد ناراحت بشم
من یه عمره گناه کردم خدا هم خیلی بهم فرصت داده ولی تا کی ؟ من خودم خسته ام
خدا آخر عاقبت هممون رو ختم ب خیر کنه
ب آبجی منتظر
آبجی حرفات برام یه آرامشی داره ک هیچی نداره
ممنونم عزیزم❤️
منتظر
18 اردیبهشت 1404 ساعت 13:34سلام جانم
ممنونم انشاءلله که حال دلت آروم شه🌱
خادم الشهدا
17 اردیبهشت 1404 ساعت 09:01بچه ها نباید ناامید باشید ، عاقبت بخیری مهم است
افرادی بودند که راه نادرست رفتند آخرش در رکاب اهلبیت شهید شدند
به عشق امام زمانم
17 اردیبهشت 1404 ساعت 21:17درود برشما
خادم الشهدا
17 اردیبهشت 1404 ساعت 04:00خطاب به بنت المهدی
بچه ها اینکه الان شما فرصت توبه پیدا کردید عالی است
یکی مثل حُر که عاقبت بخیر شد
نگویید من گنهکارم و خدا دوستم ندارد، بعد این همه خطا خدا به ما فرصت جبران و ترک گناه داده است
من خیلی میشناسم که اهل کربلا و جمکران بودند اما الان از همه اینها جدا شدند
از خدا بخواهیم که اینطور نشیم، بعد کلی خطا داریم به آغوش خدا برمیگردیم خیلی بهتر از افرادی که کلی کار خوب انجام دادند اما حالا مثال یخرجنهم نور الی ظلمات شدند عاقبت به شَر شدند
عاقبت بخیری مهمه بچه ها
حُر کلی گناه و خطا کرد اما عاقبت بخیر شد و رکاب امام اش شهید شد
به عشق امام زمانم
17 اردیبهشت 1404 ساعت 21:17👌👌👌👍👍👍👍
بنت المهدی
16 اردیبهشت 1404 ساعت 21:33دیگه تحمل این زندگی رو ندارم دعا کنید بمیرم😭😭😭
بنت المهدی
16 اردیبهشت 1404 ساعت 13:19ب میم نون
سلام
ممنون از لطفت
من خودمم نمیدونم چمه نمیدونم برا چی زنده ام
دلم فقط یه خواب عمیق میخاد ک بگه تموم شد این زندگی
من عمدی گناه کردم میدونی یعنی چی؟؟
یعنی دیگه خسته ام از تلاش خسته از زندگی خسته از خودم خسته از نشدن، نرسیدن..ب معنای واقعی کلمه خسته ام
این چن روزم ک میتونم ترک کنم بخاطر اینکه هنوز ناراحتم اصلا بزار همون ناراحت باشم
این دومین بار بود ک تا یه سال و خورده ای رفتم ولی بازم شکست خوردم یعنی من هیچوقت نمیتونم کامل ترک کنم
همچنین ممنون از آبجی منتظر
خواستم این حرفا رو اولش بگم ولی اشکال نداره هنوز دیر نشده
از اینکه جواب پیام هام رو میدی خیلی خیلیی ممنونم ولی میدونی من هیچوقت دلم نمیخاد کسی بخاطر من اذیت بشه اگه جواب هم ندی اشکال نداره من ناراحت نمیشم شایدم بشم ولی خب اشکال نداره شایدم چن روز دیگه کلا بیخیالش بشم
منتظر
17 اردیبهشت 1404 ساعت 16:13سلام
خواهش میکنم عزیزم❤️
هیچکس تورو نمیتونه مجبور به کاری کنه ولی یادت باشه تو به حمایت خودت نیاز داری
و حق نداری خودتو تنها بزاری و وسط راه خودتو بیکس رها کنی
میم نون
15 اردیبهشت 1404 ساعت 18:15سلام خانم بنت المهدی نمیدونم میبینی یا نه. , ما یه بابا داریم اسمش مهدیِ , هر وقت وسوسه شدی با تمام وجود فرار کن توی پناهش ، تو بچشی, از مادر پدرت به تو مهربونه تره ، هر وقت احساس هجوم وسوسه کردی سریع به امام زمان استغاثه بکن, از ته دل آقا رو صدا بزن, بگو آقا شاید من زورم نرسه ولی تو میدونم اگر پشتم باشی این که سهل ، کوه هم از جا میکنم ، اگر شکست خوردید ناامید نشید. , دفعه اول نصف روز. , بعد دو روز ، بعد سه روز، یک هفته ، بالاخره شما بچه شیعه ای ، میتونی ، بچه شیعه ناامیدی نداره ، کسی که مادری مثل بی بی فاطمه زهرا داره ناامید میشه ،؟ یالا یاعلی بگو یه بار دیگه ، صدبار دیگه ناامید نشو تو میتونی
منتظر
16 اردیبهشت 1404 ساعت 11:57چقدر با خوندن پیامت حالم خوب شد
دمت گرم🌱
بنت المهدی
13 اردیبهشت 1404 ساعت 15:37چرا همیشه بعد از انجام گناه یکی از درونمون حرف میزنه و میخاد اروممون کنه
چرا قبل از گناه هیچی نمیگه؟؟
چرا اون موقع راهنماییم نمیکنه
منتظر
14 اردیبهشت 1404 ساعت 11:58اون صدایی که بعد از گناه میشنوی همون صدای وجدانته همون نوریه که خدا توی وجود همهمون گذاشته اما اینکه چرا قبلش ساکته؟؟
واقعاً ساکت نیست این ماییم که صداش رو با صدای هوس، تنهایی و استرس یا بیحوصلگی خفه میکنیم
قبل از گناه هم اون صدا هست اما آرومه و این ماییم که باید انتخاب کنیم و عمیق بشیم که بشنویمش
بعد از گناه دیگه اون هوس نیست که فریاد بزنه پس راحتتر صدای وجدانمون بالا میاد
بنت المهدی
13 اردیبهشت 1404 ساعت 14:02دیگه امیدی ندارم ب ترک
با هر چیز کوچیکی تحریک میشم
الان میگم این اخرین باره ولی چن روز دیگه بازم انجامش میدم از همه چی خسته ام حتی از خودم
دیگه خجالت میکشم اینجا هم بیام
دیگه انگار برام مهم نیس ک گناه کردم چون عمدی داشتم اینکارو میکردم
من خسته ام از زندگی دیگه نمیخام زنده باشم
خدایا خودت میدونی ک من نمیتونم ترک کنم نزار بیشتر از این گناه کنم.دلم میخاد بخوابم دیگه بیدار نشم
منتظر
14 اردیبهشت 1404 ساعت 11:54سلام
میفهمم خیلی خستهای ، خسته از تکرار و از جنگی که بهنظرت هر بار باختیش اما بدون، همین که هنوز اینجایی یعنی هنوز امیدی هست
این حسا که داری خجالت، بیارزشی، دلزدگی از خودت همهش نتیجهی اين فشار طولانیه که متحمل شدی
تو خراب نیستی بلکه تو یه انسانی هستی که خستهست ولی هنوز داره تلاش میکنه
مرگ راهحل نیست "امید و تغییر اصله"
یادت باشه تو تنها نیستی خیلیا دقیقاً همین حسها رو تجربه کردن و وقتی تونستن ازش رد شن به موفقیت رسیدن
پاکیت ابدی
بنت المهدی
07 اردیبهشت 1404 ساعت 16:19سلام ب منتظر عزیزم❤️
واقعا با خوندن حرفات یه حس قدرت کردم یه حس امید ک میگه بازم میتونی
مرسی ک اینقد مهربونی🥰
این راه هم ادامه همون راه قبلیه دیگه ب چشم تجربه بهش نگاه میکنم ن شکست
من هر بار یه قدم ب پاکی نزدیکتر میشم
اینبار پر قدرت تر میخام ادامه مسیر رو برم و برای حال خوبم تلاش کنم
درسته هنوزم وقتی بهش فکر میکنم ناراحت میشم ولی همینم خوبه ک فراموش نکردم اون روزا رو
خدایا شکرت ک بازم بهم فرصت دادی ❤️
منتظر
11 اردیبهشت 1404 ساعت 12:38سلام❤️
یادت باشه هر بار که وسوسه سراغت میاد، یه فرصت طلاییه برای قویتر شدن
تو قویتر از هر وسوسهای هستی ادامه بده بهترین روزها در راهه🌱
پاکیت ابدی
بنت المهدی
06 اردیبهشت 1404 ساعت 20:18ب خادم الشهدا
سلام
دقیقا ، استرس خیلی تاثیر داره و چون مغز دنبال آرامشه میره سراغ خودارضایی
شرایط زندگی رو نمیشه تغییر داد ولی استرس رو میشه کمتر کرد
خادم الشهدا
05 اردیبهشت 1404 ساعت 23:37خطاب به بنت المهدی
من خطاباحساس میکنم که شرایط و محیط زندگی ، فشارا و استرس ها ما را به اینکار میکشاند
دلیل اینکه به سمت اینکارا میایم بخاطر اینکه تحت فشار و استرس هستیم
باید فشار و استرس رهایی بشویم
بنت المهدی
04 اردیبهشت 1404 ساعت 11:33ب خادم الشهدا
سلام
من خودمم نمیدونم دلیلش دقیقا چی بود
شاید چن تا دلیل باهم بود
همون روز چن بار اینکارو انجام دادم بعدش غسل کردم و گریه کردم و خودمو دلداری دادم تا تونستم کم کم حالمو بهتر کنم چون اگه تو حال بد میموندم بازم انجامش میدادم
هنوزم هیچ تغییری نکردم اگه یه بار انجامش بدم حتما باید چن بار دیگه هم انجام بدم تا یه مدت دیگه هوس اینکارو نکنم بعدش راحت تر میتونم ترک کنم ولی اگه تحریک بشم بازم سخته خودمو کنترل کنم
هیچوقت فکر نمیکردم ک با فیلم دیدن ارضا بشم یعنی قبلا خیلی تحریک میشدم ولی اینبار نمیدونم چیشد
شاید اینم لطف خدا باشه ک دیگه سراغ فیلم نرم
شاید یه فرصت جدید یه شروع نو بدون فکر گناه و فیلم پورن
فقط از بعدش میترسم ک این روزا رو فراموش کنم این حس منفی پشیمونی و ناامیدی رو
ذره ای امید
04 اردیبهشت 1404 ساعت 07:54سلام خسته نباشید یه سوالی داشتم
تو حالت خواب دستورزی داشتم یعنی کلا خوابیده بودم و خودم مطلع نبودم که دستورزی داشتم و اگر در این حالت منی باید باید دوباره شروع کنم یعنی گناه کردم ؟؟😔😔😔😔
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 22:05سلام
بر اساس نظر مراجع تقلید اگر در حالت خواب یا نیمهخواب و بیاختیار دستورزی انجام بشه و شما آگاه و مختار نباشین گناهی بر شما نوشته نمیشه
چون در اسلام ملاک گناه، آگاهی و اختیاره
اما اگر در این حالت (خواب یا نیمهخواب) خروج منی اتفاق افتاده باشه غسل جنابت واجب میشه
پاکیتون ابدی
خادم الشهدا
03 اردیبهشت 1404 ساعت 16:20سلام به بنت المهدی
حفرهات شناسایی کن و به خدا توکل کن
میدونم شرایط سخت شده و اما خدا خیلی بزرگ است
قطعا بهش پناه ببریم و تلاش خودمان بکنیم خدا کمک میکند
خداوند میفرماید هرکه مرا یاری کند من هم او را یاری میکنم
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 21:58🙏🌱
بنت المهدی
02 اردیبهشت 1404 ساعت 06:11کاش هیچوقت با این فیلما آشنا نشده بودم
کاش از بچگی ب این گناه مبتلا نمیشدم
کاش مرده بودم و این روزا رو نمیدیم😭😭😭
الان دیگه پشیمونی چ فایده داره
حالم خوب نیس خدا منو ببر پیش خودت نمیخام زنده باشم
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 21:58حرفات پر از اندوهه و ما اینو کاملاً حس میکنیم
اما بدون که همین که داری میگی "کاش" یعنی قلبت هنوز زندهست و دنبال پاکی میگرده این یعنی امید هنوز وجود داره حتی اگر الان حس نکنی
خدا هیچوقت از بندهای که برگرده ناامید نمیشه تو همین الان با تمام پشیمونیت عزیز خدایی
اشکات حتی این حس شکستن ، همهش میتونه شروع یه راه جدید باشه یه راهی که بهتر از هرچیزی که از دست رفته باشه جبران میشه
بنت المهدی
02 اردیبهشت 1404 ساعت 05:41من هیچ لذتی از خودارضایی نبردم فقط چون دیدم ارضا شدم اینکارو کردم
الان چقدر راحت تر میتونم گناه کنم قبلا چون روزای پاکیم زیاد بود اینکارو نمیکردم الان چطوری ترکش کنم
فیلم دیدن مساویه با خودارضایی هر بار ب خودم میگم ولی بازم میرم سراغش
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 21:54سلام
اینکه گفتی "لذت نبردم فقط چون دیدم ارضا شدم" یعنی داری میبینی که این کار واقعاً اون چیزی که دنبالش بودی نبوده این خیلی مهمه چون مغزت داره میفهمه که این یه جواب اشتباه به یه نیاز یا احساسه
مهمترین چیز اینه که منبع اصلی مشکل رو بشناسی بیشتر وقتا دیدن فیلم یا تنهایی یا بیحوصلگی باعث میشه این کارو بکنی باید این موقعیتها رو کم کنی نه فقط خودارضایی رو
تا وقتی دسترسی به فیلم یا محرک داری ترک خیلی سخته باید خودتو از اون محرک جدا کنی مثلا فیلترشکن پاک کنی، موبایل یا لپتاپتو محدود کنی، برنامهای نصب کنی که دسترسی به سایتهای خاص رو ببنده
همیشه جلوی چشم داشته باش چرا نمیخوای اینکارو کنی یه جمله یا هدف قوی برای خودت بنویس. مثلاً "من میخوام خودم رو کنترل کنم تا قویتر بشم، نه اسیر یه لذت کوتاه."
بدون که وسوسه طبیعیه اما تو انتخاب میکنی وسوسه مثل موج میاد و میره اگه کمی صبر کنی میگذره
برنامهی جایگزین داشته باش مثلا وقتی وسوسه میشی سریع برو پیادهروی کن بدو، با یه دوست حرف بزن، دوش آب سرد بگیر
تو قبلاً روزهای پاکی طولانی داشتی یعنی میتونی دوباره داشته باشی کاملاً امکانپذیره یه دفعه نترس از اینکه زمین خوردی؛ این فقط یه تجربهست نه شکست
بنت المهدی
02 اردیبهشت 1404 ساعت 05:34من چیکار کردم داشتم فیلم میدیدم ارضا شدم خودارضایی کردم 😭😭
همه روزای پاکیم نابود شد
فکر میکردم ترکش کردم ولی ن
من هیچوقت نمیتونم ترکش کنم دیگه خسته ام از خودم
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 21:45سلام
این اتفاق که افتاد کل تلاشتو نابود نکرد روزهای پاکی که داشتی واقعاً اتفاق افتادن ارزششون سر جاشه
این لغزش فقط یک لغزش بود نه پایان راه🌱
ترک خودارضایی (یا هر عادت بد دیگهای) یه مسیر خطی نیست بالا پایین داره.
گاهی زمین میخوری ولی مهم اینه که بلند شی
خیلیا که موفق شدن، بارها زمین خوردن ولی هر بار یاد گرفتن و ادامه دادن
تو میتونی
پاکیت ابدی
خادم الشهدا
01 اردیبهشت 1404 ساعت 21:14شهوت دروازه ورود به تمامی گناهان است
خودارضایی و رابطه ختم نمیشه بلکه ترک نماز و شرک به خدا بعد اش به وجود میاد
منتظر
06 اردیبهشت 1404 ساعت 19:47سلام
ممنون از کمکهاتون
خداقوت ، انشاءالله عاقبت بخیر بشین🌱
خادم الشهدا
01 اردیبهشت 1404 ساعت 21:13خطاب به جنگجوی درون
⚠️ رابطه جنسی و صیغه که یه گناهِ آشکار و بزرگه وقتی برای یه مرد یا پسر عادی شد دیگه گناهانِ پنهانی و کوچیکتر براش آسون میشه
گناهانی مثل غیبت و ترک نماز و دروغ و... براش مثل آب خوردن میشه
خدا نکنه روزی بیاد که گناهان برامون عادی بشه
جنگجوی درون
25 فروردین 1404 ساعت 08:15سلام
من خیلی دوست دارم رابطه جنسی رو تجربه کنم آخه خب ببینید کیه که دوست نداشته باشه تو این وضعیت گرونی هم که نمیشه ازدواج کرد جدا از این بخوابم هم ازدواج کنیم میگن سنمون کمه آخه خب من چه گناهی کردم که نباید چیزی که نیازمه رو تجربه کنم چرا باید میل جنسی پسرا بیشتر از دخترا باشه تا نابود بشن؟ این بی عدالتی خدا رو میرسونه
نمیدونم چکار کنم پول صیغه هم زیاده نمیشه صیغه کرد
پس میرم سراغ اون دخترای پولی
یه تجربه هست دیگه خب آدم نیاز داره
آبجی منتظر شما نظرت چیه باید چکار کنم من کلی فانتزی دارم که اجرا کنم اما من الان که تو شور و هیجانم میخوام نه تو سی سالگی و چهل سالگی که پیر شدم من الان نیاز دارم الان وقتشه که حسابی حال کنم نه اینکه اونموقعی که دیگه فایده نداره الان که تستوسترون بدنم بالاست و تو جوانی هستم یه رابطه جنسی صد سال جوان ترم میکنه نه وقتی چهل سالم شد سی سالم شد اونموقع دیگه بدرد عمم میخوره
یه رابطه جنسیه دیگه کاش ما هم مثل خارج آزادی جنسی داشتیم نه اینکه ما تو کف بمونیم و کلی تو خارج عشق و حال کنن
جالب اینجاست به خانوادم گفتم زن میخوام قشنگ منو تخریب کردن اینا اعتقادشان اینه که تو سی سالگی زن بگیرم
نمیدونن که چه فشاری رو من هست نمیدونن که من چی میکشم
ببخشید طولانی شد ولی من راهی جز یه هرزه ندارم چون واقعا نیازش دارم
منتظر
28 فروردین 1404 ساعت 15:29سلام داداش جنگجو
ببینین این صیغهای که شما میگین خوده زناست
احکام صیغه از عقدم سختتره به این راحتیها نیست
یه عده مجهول الحال نمیدونم میخوان مردمو فریب بدن اسم کارشونو گذاشتن صیغه یا میخوان مردمو با اسلام در بندازن
خلاصه که صیغه ای که کانالا تبلیغشو میکنن خود زناست
داداش جنگجو میفهمم که چی میگین ولی آخر این راه خوش نیس
ازدواج فقط بخاطر رابطهی جنسی آخر و عاقبتی نداره
شماهم بیشتر از اینکه از رابطهی جنسی و شهوت فشار تحمل کنین از افکارتون و سبک زندگیتون این فشار بهتون تحمیل میشه
سعی کنین تمرکز کنین رو ساختن زندگیتون و رشد دادن خودتون
در کنارش یه کاری پیدا کنین به یه درآمدی برسین تا بتونین خودتون رو به خانوادهتون اثبات کنین که میتونین یه زندگی رو بگردونین
بعدش بهتر میتونین خونواده رو قانع کنین که همراهیتون کنن برای ازدواج
داداش کوچیکه حیفی، کاری نکن بعدها برات پشیمونی بار بیاره
مطمئنم که کار اشتباهی نمیکنی و از پس سختیهای مسیرم برمیای تا به اون راحتیه برسین