خبر مهم

سلام به همگی 👋 برای اطلاع از آخرین تغییرات مجموعه، روی لینک زیر کلیک کنید

لینک مقاله

همفکری آقایان

Blog title

# در این بخش میتونید از برنامه ها و اهداف آیندتون بگید، و با دوستانتون در این زمینه همفکری کنید.

# طرح مشکلات اخلاقی و رفتاری که با آنها مواجه هستید، بلا مانع است.

# این بخش جهت همفکری کاربران با همدیگه است. و چه بسا پیامها از سوی مدیران، بدون پاسخ بماند.
لذا با توجه به این مساله و نیز زیادی حجم پیامها، مواردی که نیاز به پاسخ مدیران دارند را در دیگر بخشهای مربوطه مطرح نمایید.

# مشکلات مربوط به خودارضایی رو در بخش «درخواست کمک» نیز میتونید مطرح کنید، و اونجا هم میتونید در کنار مدیران، به دوستانتون کمک کنید.

 

برگرفته شده از وبلاگ توبه 94 :: همفکری آقایان

نظرات این مقاله

نظر شما
عکس العمل شما:

خاک🌱

23 مهر 1401 ساعت 20:11

حس اون بچه ای رو دارم که دست پدر و مادرشو ول کرده و گم شده...

کز کرده یه گوشه خیابون...بارون میاد و چترم نداره... سردشم شده..

مشقاشم ننوشته تازه امتحان علومم داره ولی هیچی درس نخونده...

بی کس...تنها...نا امید...خیس و خسته...دعا میکنه کاش هیچوقت به دنیا نمی‌اومد...

 

اهورا

26 مهر 1401 ساعت 17:08

سلام

وقتتون به خوشی ؛ با اجازه‌تون داستان رو ادامه میدم:

چند سال بعد بچه بزرگ میشه یاد اون روز میوفته با خودش میگه چه خوب که همچین روزی رو تجربه کردم ، اون روز و اون تجربه باعث شد بزرگ بشم ، رشد کنم ، قوی بشم و به هر بیدی نلرزم. 

اون تجربه منو قویتر کرد ، خدایا شکرت.

ناامیدی معنی نداره ، چون روزنه‌ای از نور همیشه هست ؛ بدونید اگه ته چاه هم باشید باز هم یک تکه از آسمان برای شماست.

در پناه خدا باشید 

neko

22 مهر 1401 ساعت 21:13

از خودت تشکر کن بابت قاطعیتی که در عین لطافتش به خرج داده و در عین شکنندگی، کاملا جسورانه در بزنگاه‌های بسیاری دوام آورده.

از خودت تشکر کن که قوی بوده و کم نیاورده و تا رساندن تو به مقصدی امن، ادامه داده و با تمام سختی و درد، روی پا ایستاده، چون این را فقط تو می‌دانی. فقط تویی که می‌دانی این مسیر تا چه اندازه دشوار بوده و چند بار تو را تا مرز رها کردن و ادامه ندادن کشانده و چند بار خودت به خودت امید داده‌ای که «چیزی تا پایان مسیر نمانده دیوانه! بلند شو.» و بلند شده‌ای. فقط تو می‌دانی حد فاصل خواستن تا توانستن، چه استیصال عمیقی اتفاق می‌افتد و فقط تو می‌دانی چقدر برای داشته‌های بدیهی امروزت رنج کشیده‌ای.

از خودت قدردانی کن و خودت را محکم در آغوش بگیر و به خودت افتخار کن, بابت اینکه بدون هم‌رزم جنگیده و بدون مشوق ادامه داده و بدون حمایت پیروز شده.

از خودت قدر دانی کن که قوی بوده و قوی مانده و بگو هر کجای جهان که خسته شد، به او حق می‌دهی و پا به پاش کنار می‌زنی و بگو که هر آدمی حق دارد گاهی خسته و گاهی خشمگین و گاهی اندوهگین باشد.

*متن از من نیست

 

جنگجوی درون

22 مهر 1401 ساعت 10:12

سلام 

به داداش یا مهدی 

چخبرا داداش خوبی اوضاع احوالت چکارا می‌کنی 

جنگجوی درون

22 مهر 1401 ساعت 10:10

سلام 

به خاک 

خوبی داداش چخبرا الان مگه چند سالته که انقد ناامیدی پاشو پسر برو دنبال چیزایی که دوست داری بعدشم مگه فقط تو خ.ا می‌کنی مگه فقط پسرا این مشکل رو دارن یعنی دیگران این مشکل رو ندارن پاشو ول کن این افکار منفی رو برو دنبال اهدافت برو دنبال کلاس های مورد علاقت هنوز گیر گذشته ای گذشته تموم شد رفت پشت مرده حرف نزن خودت داری میگی تو سیاهی رشد کن داری میگی از این پیله در بیا خب چرا نمیری دنبال سازت تا بتونی از پیله در بیای خواهش میکنم برو دنبالش برو سازت رو بخر برو کلاسش یادش بگیر تو باید از این پیله در بیای

neko

22 مهر 1401 ساعت 08:48

احتمال میدادم اینطوری بشه و گم کنی پیله رو😬

من کلاس خیلی نرفتم،خیییلیییی کم رفتم بقیشو خودم یاد گرفتم

و اینکه مردم خیلی متوجه اینا نمیشن،برو بیرون،اگرم متوجه شن کاری ندارن،چون یا براشون مهم نیست یا درک میکنن

بعدشم مگه سیاهی فقط برای خ.ا هست؟!

من کلا مادرزادی زیر چشام سیاهه،دستامم میلرزه،درسته خ.ا تاثییر داره ولی همش به اون مربوط نیست

منم درونگرام،و میفهم چطوریه،سخته،ولی باید پاشی بری سمت هدف،چون جور دیگه به ارزوت نمیرسی و زندگی هم نمیشه کرد،گرچه خودمم خیلی عمل نمیکنم به حرف خودم😅ولی خب میدونم باید اینطور باشه و باید خودمو بسازم

ان شاءالله که میتونی سازی که میخوای رو یاد بگیری،فقط مواظب باش سازی که میخوای بزنی حرام نباشه از نظر مرجعت

 

پ.ن۱:من اینجوری که جواب بهت میدم و چیزایی که فکر میکنم میتونه بهت کمک کنم رو میگم،باعث ناراحتیت نمیشه؟بدت نمیاد؟اگه بدت میاد بگو تا دیگه اینجوری جواب ندم.اینو میگم چون میدونم بعضی ها دوست ندارن به این شکل باهاشون حرف زده بشه

پ.ن۲:ببخشید اینقدر متنام طولانیه😁 

خاک🌱

22 مهر 1401 ساعت 00:02

من داشتم دنبال یه چیز سفید میگشتم😅 گفتم خدایا این برگه چرا با بقیه برگا فرق میکنه شکلش🥲😄 نگو همون پیلس!!

نقاشیات خیلی باحالن🥲 اونموقع که من بچه بودم تو شهرمون هیچی نبود!! هیچ کلاسی نبود اگرم بود هیچی یاد نمیدادن!! کلا بی هنرم🥲🥴😕

ولی میخوام یه ساز رو شروع کنم🥲 حداقل بتونم ساز بزنم🥲 این داستان کلا منو از خیلی چیزا دور کرد!! درونگرا که بودم بدترم کرد!! همش میترسم نکنه بقیه بفهمن!! نکنه از گودی و کبودی چشام بفهمه آبروم بره!! واسه همین زیاد جاهای شلوغ نمیرم...

امیدوارم بهتر بشم بتونم یه ساز یادبگیرم🥲🥲

اهورا

24 مهر 1401 ساعت 00:00

گودی و سیاهی زیر چشم علل دیگری هم دارد ، نترسید و وارد اجتماع بشید و برای اهدافتون تلاش کنید. 

انجام اینکارها در پاکی هم به شما کمک می‌کند.

موکول نکنید به بعد ، بعدا وجود ندارد الان رو زندگی کنید.

 

neko

21 مهر 1401 ساعت 21:12

به خاک🌱

پیله هه سبزِ پر رنگه،بغل یه برگ و گله،سمت راست

میخواستم پیله کرم ابریشم بکشم ولی اونا روی درختای اینجوری پیله نمیبندن و اصلا شکل پیله بستنشون اینطوری نیست،روی برگا پیله میکنن

خیلی کلا خوب بلد نیستم چیزای طبیعی بکشم🥲،بیشتر چیزای تخیلی و وحشتناک و چندش و اینجور چیزا میکشم

پایین لینکشو میزارم خواستی نگاه کن😁

*******************

*************

**************

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 23:50

داداش استعداد خوبی دارید ولی حیف نیست ترسناک کار میکنید؟؟

با استعداد و هنرتون امید رو نقاشی کنید 

 

خاک🌱

21 مهر 1401 ساعت 20:08

به neko

قشنگ شده 🥹 زیباست🥹❤️‍🩹

فقط پیله رو پیدا نکردم😑 شایدم کشیدی ولی تو این ابعاد معلوم نیست🥲 شایدم کرمش هنو نرسیده🥲🥲🥲😂😂😂

neko

21 مهر 1401 ساعت 18:58

دام گرفته،توی بدنم یه احساسی هست،مثل خیلی وقت پیش هست که حالم خیلی بد بود و هر شب اهنگ گوش میدادم و گریه میکردم،البته تقریبا،الان یاد گرفتم چطوری کنترل کنمش تا حدی

چرا حالم بده؟

با دوست چندین سالم و نزدیک ترین بین دوستام قطع رابطه کردم،به خاطر دلیلی که دوست ندارم حرف بزنم ازش،بنظرم کار درست رو کردم،و فکرم نمیکنم بخوام تصمیمم رو عوض کنم،ولی دلم گرفتس،احساس بی احساسی دارم،انگار درونم خلاء هست

هرجا میرم یاد اون میوفتم،یادم میاد باهم اونجا رفتیم و این سخته برام

میدونستم یه روزی اینطوری میشه،شکی نداشتم و همیشه میترسیدم که اتفاق بیوفته،ولی فکر میکردم که حالم بدتر از این باشه،نمیدونم خوب بودنم بده یا نشونه بزرگ شدنم هست؟چون من خیلی احساسیم

دارم به این فکر میکنم که منم مثل خاک🌱 تنهایی رو انتخاب کنم،که نه به خودم صدمه بزنم و نه به بقیه،ولی ایا این راهشه؟نمیدونم

الان یه ماه شده که دیگه حرف نزدیم،دیشب البته فقط بهم زنگ زد،بهش گفتم نمیتونیم دوست باشیم،اون فکر کرده بود من ازش ناراحتم که باهاش حرف نزده بودم

عجیب بود برام که پذیرفت،اونم بزرگ شده انگار

میترسم که بعدا همچین چیزی پیش بیاد

شاید باید کلا ارتباطمو با همه کس قطع کنم،شاید باید از اینجا هم برم تا با افراد جدید اشنا نشم،تا نه من و نه اونا از نظر عاطفی به هم وابسته نشیم،با هم دوست نشیم

امیدوارم بهترین اتفاق برای خودم بیوفته

ببخشید که قر و قاطی حرف زدم

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 23:42

از گریه کردن فرار نکنید اگر دلتون گرفته‌ گریه کنید اما با خدا حرف بزنید و گریه کنید ؛ در آغوش خدا گریه کنید. 

اگر تصمیم درستی گرفتید این ناراحتی ندارد ، افسوس خوردن ندارد.

نقش اول زندگی شما باید خودتون باشید ، نباید خودتون رو فدا کنید ، اگر ادامه‌ی این رفاقت صلاح نبوده خوبه که تموم کردید.

ارتباط آدم‌ها باهم دارای تاریخ انقضا هست ، این نقض ندارد.

اگر به قصد محافظت از خودتون قطع ارتباط کردید یعنی بزرگ شدید و یاد گرفتید که به خودتون احترام بذارید ؛ یاد گرفتید اولویت زندگیتون باید باشید.

تنهایی می‌تواند برای مدت کوتاهی براتون مناسب باشد و کمک کننده اما ادامه دادن به تنها موندن بزرگترین آسیب‌هارو خدایی نکرده به شما وارد می‌کند.

و بیشتر از تنهایی از حس تنهایی فرار کنید یعنی در جمع هستید ولی نمیتوانید با هیچکدوم از آنها رابطه‌ی خوب برقرار کنید ، اگر همچین احوالاتی دارید به مشاور مراجعه کنید ؛ البته فکر میکنم شما گفتید به مشاور میرید وگر اینطور هست با ایشون در میان بزارید.

از هیچ چیز نترسید ، خدا با شماست. ترس شما زندگی رو براتون سخت میکنه. همه چیز رو به خدا بسپارید و بدانید که هر اتفاقی بیوفتد در جهت پیشرفت شماست و امتحان الهی.

از ارتباط گرفتن فرار نکنید ، از دوستی کردن فرار نکنید ولی وابسته نشید ؛ بدانید که یک روزی حتی قویترین ارتباط‌ها تمام می‌شوند. 

انشاءالله ؛ آمین.

در پناه خدا باشید 

 

neko

21 مهر 1401 ساعت 18:47

به داداش خاک🌱

اینم نقاشی که خواسته بودی

خیلی خوب نشد،چون ماژیک رنگ چوب و صورتی نداشتم

ماژیکاش مخصوصه،اسمشون راندو هست و مارک های مختلفی داره،الان گرونه برای همین خیلی کم میگیرم و کلا کم هم ازشون دارم،برای درست کردن رنگی که میخواستم اول نزدیک ترین رنگ به چوب مثلا رو زدم بعد روش با مداد رنگی قهوه ایی زدم که میشه شبیه رنگی که میخوام

*در مورد دل شکستن و نبودن و اینا،منم خیلی وقتا اینارو به خودم میگم و شده به خانوادم گفتم،ولی اینو مطمئنم که بقیه با نبودن من اذیت میشن،گرچه اینکه با نبودن هییییچ دردی نیست،خیلی جذابه،وقتی همچین فکرایی میاد به ذهنم میگم به خودم که من هنوز میخوام کلی کار بکنم،کلی کمک کنم به بقیه،و اگرم من نباشم،بقیه ناراحت میشن،اصلا اینطور مسائل ارزش اینو نداره که من نباشم،من قوی تر از این حرفام،امیدوارم بهتر بشی💛🥲🫂

 

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 23:05

از نگاه منِ مخاطب خیلی خوب شده تشکر.

انشاءالله انقد درآمد داشته باشید که پَک کامل بخرید و کاملتر یاد بگیرید و به بقیه هم آموزش بدید.

در پناه خدا باشید 

خاک🌱

21 مهر 1401 ساعت 14:07

یه وقتاییم هست که بقیه دلتو میشکنن!! یه بار میشکننا!! ولی تو صد بار شکسته میشی!!هزار بار خرد میشی!!بار ها خودتو سرزنش میکنی!!😊

هر بار خودتو جمع میکنی و تیکه های قلبتو به هم میچسبونی!! ولی انقدر درد داره که اون تیکه ها دیگه نمیتونن سر جاشون بمونن!! دوباره میوفتن زمین!!❤️‍🩹.

بعضی وقتا هیچ درمانی وجود نداره!! بعضی وقتا انقدر که درد زیاد میشه که دیگه هیچ چیزی اثر نمیکنه!!بعضی وقتا باید بذاری همون تیکه تیکه بمونه! نمیتونی هیچ جوره جمعش کنی!!😊💔.

اصلا انگار من شدم خود سیاهی!! بقیه همه نور شدن!!😊

برا ما گلامون همیشه خار داشت!!🥀

کاش هیچوقت نبودم!!اینجوری بقیه رو هم اذیت نمیکردم!! انگار بودن هم گاهی اوقات اشتباهه!! کاش نبودم!😔

چقدر حالم بده!😊

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 22:29

هرکس هر رفتار بدی از خودش بروز می‌دهد نشان‌دهنده‌ی شخصیت ضعیف خودش هست نه اینکه شما لایق اون حرف و رفتار باشید. اون آدم نیازمند ترحم هست.

کلام خودتون رو تکرار میکنم : خودتون ، خودتون رو بغل کنید.

بشید رفیق خودتون ، همراه خودتون. 

شما بشید نور خودتون ، نور وجود خودتون رو پیدا کنید. 

اجازه بدید که از جای زخم‌هاتون ، قوی بشید و رشد کنید.

اجازه بدید هر تکه از وجودتون خودش رشد بکنه و جان اضافه بشه برای شما. 

برای هر دردی ، درمان هست ؛ درمان خداست ، درمان نوری هست که گم کردید و باید پیدا کنید و میتونید پیدا کنید. 

گل‌های شما برای ما عطر داره ، بوی خوش دارد.

سپاس خدایی را که شمارو خلق کرد ، سپاس خدایی را که شمارو در سر راه ما قرار داد.

خوبه که هستید ، از شما تشکر میکنم.

مراقب خودتون باشید ؛ مراقب استعدادهاتون ، خوبی‌هاتون ، مراقب مهربانی‌هاتون.

شما بسیار خوبید ؛ قدردان خودتون باشید.

در پناه خدا باشید 

 

neko

21 مهر 1401 ساعت 13:29

به داداش خاک🌱

ممنووون💛

چشم سعیمو میکنم،ببینم چی میشه،گرچه خیلی توی درخت و اینا خوب نیستم ولی سعیمو میکنم حتما🙆🏻‍♂️

و اینکه هرکسی یه استعدادی داره،تو فکر میکنم نوشتنت استعدادته،من مثلا بلد نیستم خوب بنویسم که جذاب و ادبی باشه🥲

هرکسی تو یه چیزی استعداد داره،بعضیامون متوجه شون نیستیم یا پیداشون نکردیم

 

 

خاک🌱

21 مهر 1401 ساعت 13:20

به neko

خیلی قشنگ کشیدی🙂

من نقاشیم همیشه صفر بود🥲 اصلا نمیتونم نقاشی خوب بکشم🙃

میتونی تو همین سبکی که کشیدی یه شاخه درخت بکشی با شکوفه های گیلاس که یه پیله هم ازش آویزونه؟ گمونم خیلی قشنگ بشه😅 اگه تونستی البته...نشدم که هیچ🤗

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 22:01

استعداد شما در نوشتن مشهود هست ؛ نویسنده‌ی تأثیرگذاری میتوانید باشید.

نقاشی هم اگر آموزش ببنید و تلاش کنید یاد میگیرید ، آموزش و تلاش و تلاش خیلی عامل‌های مهمی در مهارت‌ها دارند.

neko

21 مهر 1401 ساعت 10:46

به یا حیدر کرار

خاهش و ممنون

منم دیشب خاب دیدم رفتم پیاده روی کربلا😁

یا حیدر کرار

21 مهر 1401 ساعت 09:02

به neko 

خیلی ممنون انشاالله که خیره 

نقاشی زیبایی هم کشیدین👀😁

 

neko

21 مهر 1401 ساعت 09:01

اینجا گیمرم داریم؟

کلی بازی دارم ولی دلم نمیخاد هیچ کدومشونو بازی کنم

بازی خوب کسی سراغ داره بگه؟

سیستم پایین البته،سیستمم قدیمیه

neko

20 مهر 1401 ساعت 23:13

به من این نبودم

سلام داداش

نگران نباش،شکست مقدمه پیروزیه،نا امید نباش،ببین مشکل از کجاس  که شکست خوردی،نمیدونم واقعا میخوای شکستش بدی یا نه ولی ایته واقعا از تهِ ته دل بخواهی که شکستش بدی،جزو اصولی هست که یاید باشه تا شکستش بدی

تو میتونی😼🦾

neko

20 مهر 1401 ساعت 23:11

اینو خودم کشیدم

در مورد رسیدن به روشناییه،چند وقتی هست که میخواستم بکشمش

*ربطی به صحبتی که با خاک داشتم نداره،اصلا حواسم به این صحبت ها نبود که کشیدمش

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 21:58

عجب استعداد نابی ؛ بسیار زیبا. کارِ تمیزی شده معلوم هست که خلاقیت خوبی هم دارید.

قدردان استعداد خودتون باشید و رشدش بدید.

من این نبودم

20 مهر 1401 ساعت 23:09

دلم میخواد حرف بزنم اما نمیدونم چی باید بگم.. شرمنده خدام شرمنده خودمم شرمنده پدر و مادرمم.. شکست پشت شکست.. اینقدر شکست خوردم که دیگه دارم با سختی بلند میشم.. خدایا توکل میکنم به خودت دردم و به هیچ کس جز خودت و بچه های این سایت نمیتونم بگم..خدایا خودت مثل همیشه یار و یاورم باش دستمو بگیر 

روز 0 پاکی 

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 21:50

سلام

هرچیزی که دلتون میخواد بگید ؛ هرچیزی که در دلتون زخم برجا گذاشته هست.

از خدا طلب بخشش کنید و بدون ناامید شدن نقاط ضعف خودتون و مسیری که در اون قدم برمی‌دارید رو پیدا کنید و تلاش کنید تا اونهارو پوشش بدید. 

خسته‌اید ، درست اما استراحت کنید نه اینکه جا بزنید.

ببینیم چه می‌کنید ؛ میتونید متحول کنید خودتون و زندگی خودتون رو. 

در پناه خدا باشید 

 

neko

20 مهر 1401 ساعت 22:16

فکر میکنم گرفتم چی میگی

ازت خوشم میاد،تا جایی که شناختمت فهمیدم ادم جالبی و خوبی هستی،با خودت درگیری به خاطر مشکلاتت ولی بازم روحیه خوبی داری که ناامید نمیشی

مواظب خودت باش،ان شاءالله که بهترین ها برات اتفاق بیوفته عزیز💛🫂

خاک🌱

20 مهر 1401 ساعت 18:33

منظورم اینه دونه تا وقتی زیر نور خورشید باشه جوونه نمیزنه!! باید بره زیر خاک توی جای سرد و تاریک و دقیقا وسط تاریکی جوونه بزنه!!

یا یه کرم تا وقتی زیر نور خورشید باشه پروانه نمیشه!! باید برو وسط پیله خودش توی جای تاریک تا بتونه پروانه بشه!! 

بعضی وقتا تاریکی لازمه!!شاید خوشت نیاد!! ولی لازمه!

مثه زندگی خیلیامون...تاریکه ولی این تاریکی لازمه...

همین✨️

 

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 21:22

میشه ساعت ها نه ، روزها و بلکه ماه‌‌ها پای حرف‌های شما نشست و گوش داد و یاد گرفت.

از نگاهتون به زندگی لذت میبرم ؛ زیبا می‌بینید. 

در پناه خدا باشید 

neko

20 مهر 1401 ساعت 18:11

به به داداش خاک🌱

حرفای خوبی گفتی،ممنون که متنی که فرستادمو تکمیل کردی

فقط روی یه قسمتش من یکمی سوال دارم،چطوری با تاریکی میشه رشد کرد؟نمیدونم شاید منظورت رو بد فهمیدم🤷🏻‍♂️

اگه منظورت این بوده که بدی هاتو قبول کنی و با فهمیدن اشتباهات،اونارو تکرار نکنی و پیشرفت کنی که صد در صد درسته حرفات

یا اینکه منظورت از تاریکی اون کنجِ تنگ و تاریک دلت یا اتاقه که اونجا بمونی تا بهتر بشی و خوب تر بتونی عمل کنی؟

یکم گیج شدم😩🤷🏻‍♂️

اگر دوست داشتی بدون جواب بزاری پیاممو هییییچ  مشکلی نیست،درکت میکنم

مواظب خودت باش💛🫂

خاک🌱

20 مهر 1401 ساعت 17:24

به یا ارحم الراحمین

عشق منی داداش🤍🖐🏻 مرسی که نوشتی✨️

خاک🌱

20 مهر 1401 ساعت 17:22

برای پروانه شدن قفس لازم است!! حبس لازم است!! و تنهایی نیاز است!!👀🤞🏻

گاهی باید سیاهی های بیرونی رو رها کنی به سیاهی درون بپردازی!! میشه از تاریکی به نور رسید!! میشه از خزیدن به پریدن رسید!! به پرواز!! میشه قفس ساخت و تاریکی رو بغل کرد و اشک ریخت و بال درآورد!!🦋

گاهی قفس خود ساخته‌س!! خود خواستس!! اگه بدونی واقعا هدفت چیه!! اگه بدونی از پس تاریکی قراره نور بتابه!! اگه بدونی از پس تاریکی پیله قراره خورشید قلبت طلوع کنه!! اونموقع میتونی تاریکی رو نوازش کنی!!🦋👑

پس ببین!! تاریکی هم گاهی نیاز است!! قفس هم نیاز است!!☯️1️⃣

گاهی تاریکی محافظت میشه!!چون اگه نور به بال های تازه جوونه زدت بخوره بال هات میسوزن و تلاشت هدر میره!! باید توی تاریکی تلاش کنی بال در بیاری تا بتونی بعدا توی نور زیباییت رو به چشم بقیه بیاری!!🦋7️⃣

همین..؛

اهورا

23 مهر 1401 ساعت 21:18

سلام

خورشید دقیقا بعد از سیاه‌ترین نقطه‌ی شب شروع به طلوع می‌کند بلافاصله بعد از اوج سیاهی ؛ تاریکی مارو آماده‌ی نور می‌کند.
داداش خاک برامون خیلی عزیزید ؛ ادامه بدید خودتون هم میدونید قولم میدم روشنایی نزدیک است ؛ روزنه‌های نور و امید رو پیدا کنید ، خوب نگاه کنید تا ببینید.
انشاءالله با حال خوب شمارو همیشه ببینیم.

در پناه خدا باشید

neko

20 مهر 1401 ساعت 12:51

-چطور می‌شود به يک پروانه تبديل شد؟

"بايد آنقدر آرزو و اشتياق پرواز داشته باشی كه ديگر دلت نخواهد كرم باقی بمانی."

 

*متن از من نیست

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 22:58

سلام

از حسن انتخاب شما تشکر میکنم ؛ متن هایی که به اشتراک مزارید عالی هستند.

در پناه خدا باشید 

neko

19 مهر 1401 ساعت 22:54

به یا حیدر کرار

سلام

مطمئن باش که حضرت علی دعوتت کرده بوده،ان شاءالله میری

من یه چیزی که فکر میکنم باعث شد برم کربلا این بود که تو نمازام،وقت رکوع و سجده میگفتم اللهم ارزقنا کربلا

که بنظرم از دلایلی هست که با بی لیاقتیم تونستم برم،ان شاءالله میری و حس خوبی که داره رو تجربه میکنی،امید داشته باش

مواظب خودت باش💛🫂

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 21:22

سلام

تشکر برای کمک‌هایی که به دوستان دارید.

در پناه خدا باشید 

یا حیدر کرار

19 مهر 1401 ساعت 16:38

دیشب خواب دیدم رفتم نجف حرم امام علی ع 

شاید چون تا حالا نرفتم عراق و حرم ائمه کمی فضایی که تو خواب میدیدم عجیب بود ، ولی میشد فهمید ک همون حس و حال رو داره 

انشاالله سفر زیارتی عراق نصیب هممون شه❤️

 

مَهلا

21 مهر 1401 ساعت 10:38

سلام مجدد

ان شاالله ک خدا زیارت نجف و کربلا رو براتون رقم بزنه...

الهی آمین..🤲🏻🤲🏻

یا حق

neko

19 مهر 1401 ساعت 14:15

اندیشیدن به پایانِ راه کاری بیهوده است. 

وظیفه تو فقط اندیشیدن به نخستین گامی است که بر می‌داری؛ ادامه اش خود به خود می‌آید.

 

*متن از من نیست

neko

19 مهر 1401 ساعت 14:13

می دانم اگر 

قضاوت نادرستی در مورد کسی بکنم،

دنیا تمام تلاشش را می‌کند تا

مرا در شرایط او قرار دهد تا

به من ثابت کند

در تاریکی، همه ی ما شبیه یکدیگریم ...

 

*متن از من نیست

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 01:40

سلام

اعمال ما در تاریکی واقعیت ماست ، اگر گناه میکنیم در خفاست اما در مقابل ، تلاشی هم که برای پاک شدن داریم در خفاست.

خداوند روشنی ما در تاریکی هارو می‌بیند ، تلاش کنیم روشنی هامون رو در تاریکی بیشتر کنیم خود به خود سیاهی‌مون از بین می‌روند.

در پناه خدا باشید 

یاالرحم الراحمین

19 مهر 1401 ساعت 13:48

سلام به داداش خاک عزیزم

داداش خودت می دونی من ازت خیلی بدترم ولی دلم نیامد هیچی نگم ....

میشه اول اینو دانلود کنی و با هنزفری این صوت گوش کنی و متن منو بخونی خواهشا اول این کارو بکن 

درکت می کنم ...کاملا حق داری .....می فهمم چی می گی 

آره سخته ، سخته حرف تو دلت باشه ولی نتونی به کسی بگی یا بهتر بگم به کسی نگی چون قضاوتت می کنن

چند وقت پیش گفته بودی دلم پره ، حرفات جالب بود دقیقا حرفای دل من بود منی که از یه خانواده مذهبی ام و از بچگی مدرسه های مذهبی مشهد فقط بودم .....الآن که دانشجو ام به مادرم می گم زن می خوام سریع می گن کو پول ؟؟؟ کو کارت ؟؟؟ کو مدرکت ؟؟؟ و بهونه های چرت و پرت که البته حق دارند.....با اینکه اعتقاد داریم جفت مون که پولشو خدادمی رسونه ولی می ترسیم ....

جالبه همین مادرم در جریان بحث خ.ا هست و در جریان دانشگام هست....

ببین داداش متاسفانه یا خوشبختانه توی جامعه ایی افتادیم که اگر بگیم دوست دختر داریم اونقدر بد نیست تا بخوایم زن بگیریم ....

ببین حرفات کاملا درسته ولی یه سوال دارم به نظرت چیکار‌می تونیم بکنیم ؟؟؟

جا بزنیم ؟؟؟

با خدا قهر کنیم ؟؟؟

کلا بزنیم به در بی خیالی و بگیم به جهنم ؟؟؟

من همه رو امتحان کردم و شما هم در جریانی ولی به ولله درست نمیشه فقط  بدتر میشه😭

اون شبی که تو درخواست کمک پیام دادم همه چیمو شروع کردم پاک کردن از مداحی و سخنرانی گرفته تا نوشته هایی که خیلی برام عزیز بود و دفتر محاسباتم پاره کردم .....

تا به یه سخنرانی رسیدم ولی نتونستم دیگه ادامه بدم ....

بابا ما ها اونقدر لاشی نیستیم که هزار تا کثافت کاری بکنیم و عین خیالمون هم نباشه ، ما ها اونقدر لاشی نیستیم که با صبح با یه دختر و ظهر با یکی باشیم ...

 

ببین هر کاری کنی بازم به نظر من بمون چون من هر سری تا تهش رفتم دیدم هیچ خبری نبود جز بدبختی ....اگر ول کنیم داغون تر می شیم به قول پناهیان حتی اگر گناه هم کردی تو بغل خدا گناه کن اون وقت آسیبش کمتره !!!

بالاخره تموم میشه مطمئنم یه روزی مثل داداش جنگجوی درون و یامهدی میشه اینو یه جا گوشه ذهنت بنویس 

منو شما سختی زیاد کشیدیم ، بیا همون طور که گفتی خودمون،  خودمونو بغل کنیم گور بابای دنیا و بقیه  😊

حوصله حرف زدن با هیچ کسی رو نداشتم چند بار می خواستم جواب خواهر حدیث رو بدم حتی حوصله اونم نداشتم ولی شما رو یه جور دیگه دوست دارم ....

بازم می گم موندن ما با هر حالتی و هر گناهی خیلی بهتر از رفتن و پاک بودن ما هست ....

حرف آخر به عنوان داداش کوچیکت می تونی از تو سایت بری ولی حق نداری جا بزنی می تونی گریه کنی ولی حق نداری پل های پشت سرتو  خراب کنی می تونی باهام قهر کنی و از حرفام ناراحت بشی  ولی حق نداری با خدا قهر کنی ....

ممنونم که همیشه حواست بهم بوده و کم‌کم کردی ❤

یاعلی 

 

 

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 01:37

سلام

فقط میتونم بگم لذت بردم از حرفاتون که عشق برادری در کلمات نمایان بود.

برای هر دو بزرگوار آرزوی پاکی ابدی دارم و اطمینان دارم به زودی راه رو پیدا میکنید و درهای قفل شده رو باز میکنید.

در پناه خدا باشید 

neko

19 مهر 1401 ساعت 12:02

الان یادم اومد که یه قسمت اعلام پاکی هم هست🤦🏻‍♂️

ببخشید برا پیاما

میرم اونجا میگم

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 01:29

خواهش میکنم 

فکر میکردم چون راحتترید ، اینجا اعلام پاکی میکنید.

در پناه خدا باشید 

neko

19 مهر 1401 ساعت 11:59

روز دوم✊🏼

سخت بود روز اول کمی ولی اینکع میخوام اینجا اعلام کنم جلومو گرفت که گناه کنم،خداروشکر🤲🏼💛

اهورا

21 مهر 1401 ساعت 01:28

سلام

مبارک باشه ؛ شکرخدا خوب پیش میاید.

از اینکه موندن شما در سایت براتون منفعت داشت خرسند شدم ؛ انشاءالله به پاکی دائمی شما منجر بشود.

در پناه خدا باشید 

neko

18 مهر 1401 ساعت 11:17

روز اولللل

ان شاءالله شکستش میدممم😁✌🏼

مَهلا

20 مهر 1401 ساعت 18:07

سلام و خداقوت

احسنت ب شمااا ک استارت پاکی رو زدین...

ان شاالله ک پر از امید و انگیزه ب مبارزتون ادامه بدین...

موفق بمونین

سه صلوات تقدیم شما

یا حق

neko

17 مهر 1401 ساعت 23:17

فردا میشه روز اولم دوباره(متاسفانه)

ولی این دفعه اینجا هر روز،روزی که توشم رو میگم فکر میکنم کمک کنه

ان شاءالله به امید خدا ایندفعه شکستش میدم🦾💛

اهورا

19 مهر 1401 ساعت 20:24

سلام‌ 

میدونید چه اتفاقاتی افتاد که شکست خوردید؟ بدونید و پوشش بدید که احتمال شکست دوباره تا حد زیادی کم کنید. 

انشاءالله که براتون موثر باشه و نتیجه‌ی خوب بگیرید.

انشاءالله ؛ با کمک خداوند و تلاش خودتون میتونید.

در پناه خدا باشید 

یجوری برگردم که...

17 مهر 1401 ساعت 18:39

neko

17 مهر 1401 ساعت 13:46

یه خبر خوووب از خودم

رفتم روانشناس امروز،بهم گفت نه من وسواس فکری دارم و نه همجنسگرام!

گفت روی خودم اسم گذاشتم و تلقین کردم،که قبولم دارم حرفاشو

گفت وسواس ندارم و فقط حساسم،وسواس جوریه که کل زندگی رو به هم میریزه و نمیشه زندگی کرد و بقیه هم ازت ناراحت میشن

من احتمالا به خاطر تعریفی که دین از وضعیت من به عنوان وسواس داره،فکر کردم وسواس روانی هم دارم،همونطور که میدونین کلمه ها توی علم و موضوعات مختلف میتونن معنی مختلف داشته باشن و من معنی وسواس توی روانشناسی و دین قاطی کردم

بهم یه تمرین داد که اگه چیزی ذهنم رو مشغول کرد بنویسمش روی کاغذ و بعد نوشتن همه فکرام بهش جواب بدم،بعد چند بار که این کارو کردم مثلا ۳ یا ۴ بار،به فکرا بگم که الان کار دارم برن بعدا بیان مثلا ۱۰ شب،وون موقع بنویسمشون و بهشون جواب بدم،و کاغذا رو هم پاره کنم بندازم دور

البته فکر نکنم خیلی از نظر دینی قوی بود،مطمئن نیستم،ولی خب من به اوناش کار ندارم چون میتونم فقط بخش های خوبش رو انجام بدم،حالم خیلی خوبه✌🏼

ممنونم که پیامامو میخونین💛

مواظب خودتون باشین🙏🏼🌱

اهورا

19 مهر 1401 ساعت 00:40

سلام

خداروشکر ؛ از خبرتون خوشحالم شدم.

کلمات در جمله‌های متفاوت ، در کتاب های متفاوت و رشته‌های تحصیلی متفاوت و... معنی های متفاوتی دارند ، مشکل از شما نیست ؛ آموزش‌هایی که به ما داده شده هست جامع نبوده.

تمرینی که به شما داده بسیار مفید و کاربردی هستش ؛ در انجامش کوتاهی نکنید.

در پناه خدا باشید 

neko

17 مهر 1401 ساعت 07:45

ما همه پشت همیم

ما با هم دوستیم و مواظب همیم

همدیگرو درک میکنیم

و اینجا هستیم برای هرکسی که دلش بخواد حرف بزنه

ما قوی هستیم و میتونیم به همه مشکلامون غلبه کنیم✌🏼💛

اهورا

19 مهر 1401 ساعت 00:04

سلام

تشکر برای این پیام روحیه‌بخش و برادرانه‌تون ؛ لذت‌بخش بود برام دیدن این پیام.

در پناه خدا باشید 

neko

17 مهر 1401 ساعت 07:42

به ستاره شب

سلام

اره احتمالا بمونم،ان شاءالله که مشکلی پیش نیاد

neko

17 مهر 1401 ساعت 07:40

به خاک🌱

سلام داداش

همونطور که تو پیامای قبلی گفتم من ناراحت نیستم،یکم دلخور شدم که اونم میدونم چرا همچین حالی داشتی و حرف نمیزدی،اشکال نداره میدونم چجوریه حالت،برای همین دوست داشتم باهات حرف بزنم شاید بهتر بشی💛

اگر دوست نداری هیچ اشکالی نداره،تنهایی هم بعضی موقع ها نیازه،البته درست و به اندازش،هییییچ کسی نمیتونه کاملا تو تنهایی به سر ببره،اینو من میگم که درونگرام و اصلا دوست ندارم بیرون برم خیلی و دوست دارم تو اتاقم باشم و کارایی که دوست دارم انجام بدم

هیچ کسی ازت ناراحت نیست،حداقل جوری که من فهمیدم،همه دوستت دارن و متوجه شرایطت هستن،ما اینجا هستیم و پیاماتو میبینیم و میخونیم

مواظب خودت و روحت و جسمت و قلب خوبت باش🫂

یا ستار العیوب و

17 مهر 1401 ساعت 01:20

به«ستاره شب»...

سلام داداش گلم 🌹

اینکه من جاتون در باشگاه بالا پرکنم؛ اونهم به روی چشم ؛اما مگه شمارو چه شده است؟؟؟به خدا خیلی ها که مثل من در روزهای پاکی بالا شکست خوردن ؛ خیلی ها شون اصلا نتونست تا آخر خودشون رو پیدا کنن؛ اماشکر خدا « سماجت» آدمی رو از فرش به عرش می برد؛ من همیشه علی الخصوص در روزهای با لا شکست خوردم واین باز دلیل نشد که بنده در مبارزه کم بیارم واز خدا یاری خواستم وغصه خوردم واوهم رفته رفته من رو باز دوباره احیا نمود...شما هم اگه نومید نشین؛ خسته نشین ؛ کم نیارین مطمعنم مثل خودم به روزهای بالا دست خواهید یافت....خواستن توانستن است 😁