به............... 

سلام امیدوارم حالتون خوب باشه.

میشه یه چیزیو اول بگم؟میدونم که موفقیت توی یه موضوعی رو فقط در نتیجه ش میبینن ولی اگه عادلانه بخوایم نگاه کنیم اون تلاشی که‌وجود داره خیلی ارزشمنده واسه همینه که میگن الاعمال بنیات.

اینکه فکر کنید یه ادم خاص و استثنایی هستید واقعا چیز بدی نیست همه ی ادما به نوبه ی خودشون خاصن و اگه شما با جامعه ای که دغدغشون چیزای سطح پایین و معمولیه همرنگ بشید اونوقته که بده.

راستش اونجا که گفتید میخواستید به بهترین درجه برسید یاد حرف یکی از بسکتبالیست های امریکایی گفتم که‌گفت فرق من با بقیه اینه که چیزیو دنبال میکنم که شاید بهش نرسم به اون درجه عالی بودن که بقیه واسه ش تلاش نمیکنن.میدونم میخواید عالی بشید من تعیین کننده شدن و نشدنش نیستم ولی میگم همین که میخواید و بهش فکر میکنید شما رو باارزش کرده فقط نمیدونم چرا شما اینو توی پیامتون ذکر نکردید...

راجب نیاز جنسی خب قطعا خدا اگه توی وجودمون‌گذاشته یه حکمتی داشته شما که به خدا ایمان دارید چرا به وجود حکمت داشتن همچین نیازی فکر نمیکنید؟درسته کنترلش سخته ولی اگه کنترلش کنید باعث میشه اثرات خوبی توی زندگیتون داشته باشه.

راستش به نظرم این نیازو بپذیرید و صبر کنید تا به موقعش به درستی بهش پاسخ دادا بشه اونوقت میبینید دقیقا از طریق برطرف کردن درستش به خدا بیشتر نزدیک شدید نه اینکه ازش دور بشید

عاقبت بخیر شید

من کی ام؟

من کی هستم؟

من چ آدمی م؟

من چ شخصیتی دارم؟

گاهی میتونم بشینم یجا انقد به این موضوع فک کنم یا انقد ب خودم تو آینه از زاویه ای نگاه کنم ک انگار خودمو نمی‌شناسم ،تا اینک سراخر واقعا می‌پرسم من کی ام؟من کدومم؟

همیشه از همون خردسالی دنبال جوابش بودم ...گاه منو از خودم دورتر کرد،گاه نزدیک تر.

زمانی که فک میکردم ب خودم نزدیکم،غریبه ترین با خودم بودم،و زمانی ک فک میکردم خودمو ندارم،تنها کسی بودم ک می‌تونستم ب خودم کمک کنمو نکردم.

از بچگیم خودمو استثنا میدونستم، انقد تشنه و حریص پاک بودن بودم ،ک قبول نداشتم نمیشه ب اندازه معصومین پاک بود!تمام تلاشمو کردم ک بشم چیزی ک نمیشد،در ذهنم رسیدم بهش ولی در عمل و واقعیت خیر!

انقد تو چیزی ک خودم از پاکی ساخته بودم ،غرق شدم ک وقتی علائم بلوغ ظاهر شد ...بهم ریختم!تو تَوهم استثنا بودن زندگی میکردم،هیچوقت حتی یه درصدم ب این فک نمی‌کردم ک منم قراره ب بلوغ برسم و نیاز های جسمی در من ایجاد شه،انقدری خوش بودم با حالم ک واقعا فک میکردم تو بهشتم و این موضوع واسم مث آدمی بود ک ب زمین تبعید شد.

اولاش،اصن نمی‌تونستم بپذیرم و باهاش کنار بیام،به هفته می‌رسید از همون سیزده سالگی خودمو حبس میکردم تو اتاق،چرا ک معنایی ک از پاکی در بچگی تو ذهنم ساخته بودم ،کاملا با چیزی ک داشت اتفاق میفتاد تضاد داشت.

هرکاری میکردم واس بندگی خدا،ولی از یجایی احساس خلا کردم،از همونجا ک فهمیدم استثنا نیستم،نمیدونم آنقدری بم فشار اومد ک اصن از بلوغ جنسی م خوشحال نبودم و روز ب روز متنفر تر میشدم،ازینک وجه تمایزم با جنس مخالف آشکارتر میشد ،بهم میریختم،انقدری ک طولی نکشید ک من ضد خودم شدم و ب خاطر خشم ازین موضوع ب سمت از بین بردن این اندام و نیاز شدم،همش درصدد کنجکاوی اینک چطور میتونم از بین ببرمشون/و اینطوری با اینک اولین محرک ب سمت خ.ا کنجکاوی بود،ولی ب تدریج نفرت جاشو گرفت و شدتشو دوچندان کرد!

سه سال بعدش ،کاملا می‌فهمیدم یه چیزی منو کنترل می‌کنه ولی نمی‌دونستم چیه،ولی شروع کردم ب ترک کردنش،هربار یه عاملو می‌نوشتمو از خودم دورش میکردم،فقط چون دلم میگفت یه جای کار میلنگه!یه چیزی اشتباهه!ولی زیاد دووم نداشت،چون هیچ دلیل و اطلاعاتی ازش نداشتم،وقتی بواسطه گوشی گرفتن ،و نت و ... فهمیدم خ.ا ایه،خیلی اذیت شدم ک آیا واقعا من همه این سال‌ها داشتم ادای پاکی رو در میاوردم؟درحالی ک بدون اینکه بودنم گناه میکردم؟همش فک میکردم آیا ذات من داغونه ک اینطور شده؟یعنی خدا اینطوری میخواست بم بفهمونه من خودمو بکشم هم نمیتونم مث معصوماش بشم و اینطور بم درس داد؟میخاست بم درس بده ک تا نگاه خاص ش نباشه ،بلاخره بطوری از یجا خواهم لنگید؟

تا اینجا فک کنید بنده فقط بدلیل رسیدن ب بلوغ و نپذیرفتنش،اینطور بهم ریختم،هیچوقت ب خودم اجازه فک کردن به این مواردو نمیدادم،یا واسم مهم نبود و یا فک میکردم شاید گناهه ک راجع بهش فک کنم(افکار قرون وسطی از روی جهل)

به نظرتون منی با همچین شخصیت ناپایداری وقتی درباره رابطه و نیاز دو جنس میفهمید چ عکس العملی داشت؟

آیا فقط من بودم ک حس میکنم دنیام ب کل نابود شد؟تیره و تار شده؟ایا فقط من بودم ک با تمام وجود حس حیوون بودن کردم؟و هنوزم نمیتونم بپذیرمش؟

فقط دارم از واقعیت وجودی خودم مدام فرار میکنم،این موضوع باعث میشه از خودم دور شم،نمیدونم چرا،

زیاد حرف زدم،و بازم نفهمیدم من ک هستم؟

این ویدیو رو ببینید 

https://www.aparat.com/v/7r3pW 

10 دقیقه بیشتر وقتتون رو نمیگیره اما حالتونو خوب میکنه.

شیخ بهایی.! 

سلام 

نمیدونم دختری یا پسری اما اینو بدون که درکت میکنم..مشکلات رو میدونم عصبی شدنارو میدونم ناراحت شدنارو میدونم.. ولی باور کن اگه مرد و مردونه بخوای که پاک بمونی اینا همش بهونه ای بیش نیست.. ببین منم دقیقا بیشتر از سه چهار روز نمیتونستم پاک بمونم ولی از یه جایی به بعد دیگه واقعا متنفر شدم از این کار..بعد از کمک خدا همین تنفرم نسبت به خودارضایی باعث شده که نزدیک به 18 روز پاک بمونم.. ببین بزار یه چیزی بهت بگم تا متنفرنشی از خودارضایی هیچی هیچ چیزی نمیتونه کمکت کنه ممکنه دعا کنی و از خدا خواهش کنی که خدایا کمکم کن پاک بمونم ولی خدا فقط وقتی بهت کمک میکنه که خودت به خودت کمک کنی.. متنفر شو از خودارضایی..

من الان تو 18 سالگی دیگه واقعا متنفر شدم نسبت به خودارضایی..یه روزهایی بود که از صبح که بیدار میشدم تا شب فقط کارم خودارضایی بود ولی حالا من و ببین..

من نزدیک به 18 روزه که پاکم 

سلام 

امروز می خواستم بیام ۴ روز پاکی مو ثبت کنم  دسترسی نداشتم تا عصری الانم دیگه فایده نداره چون پاک نیستم!

اینقدر مشکلات مختلف درهم آمیخته شده حس میکنم نمیشه!

حس میکنم اگر هم بشع من توانش ندارم ! همین 

این کارفقط ضرره انگاررفتم زیر تریلی 😞

تو بگو صدسال یه بار 

ی هفته پاک بودم 

یعنی مغرور شدم ک دیگ رکورد شکوندی 

دیگ شهوت نمیاد دیگ مث سنگ شدی 

مستانه 

تکرریاازعفونته یادیابت اینارو نداشتم 

باید برم قشنگ معاینه شم 

فکر روانشناسم هستم 

ببینم چی میشه 

براپاکیم باید هدف گذاری کنم مثلا یک هفته باز ...

...

سلام 

توروخدا برام دعا کنید بازم خدا بهم توفیق پاکی بده دوباره نگام کنه توروخدا برام دعا کنید 

به آبجی منتظر 

ممنونم آبجی فعلا همه چی خراب شده توروخدا دعا کن برام دعا کن سر نمازات بازم خدا نگاهم کنه توروخدا برام دعا کن التماست میکنم خیلی حالم خوب نیست

خب من چجوری توضیح بدم قانع کنم که امکان دارو درمانی ندارم و این راه جز اولین هایی بود که رفته بودم سراغش....نمیشه حتی کم عوارض ترین دارو ها هم رو من اثر بد داشت و تا الان هر کار کوچیکیم کردم با طب سنتی بوده و گیاهی‌‌‌‌....دردم یکی دو تا نیست که 😔

سلام....

اومدم اعتراف کنم شما اینجا خیلی بیشتر از هر مشاوری مشاوره میدین و کمک میکنید....🙂نزدیک ۵۰۰ تومن هزینه مشاورم شد دلم میخواد واسه هر هزار تومنش خون گریه کنم💔۴۵ دقیقه داستان تعریف کردم تو ۱۰ دقیقه جمش کرد بهم میگه توصیه میکنم پیاده روی کنی مرسی اخه من نمیدونستم 🥴😭بعدم گفت برو روانپزشک دارو بخور با اینکه متوجه شدن که امکان دارو درمانی ندارم....هیچی دیگه...تهش خودمم و خدای خودم....باید یکاری کنم حداقل تا محرم پاک برسم💔

یک بگ چکار کنم

اگ شهوت بیاد نمیتونم جلوشو بگیرم 

ی مقداراذیتم بعداین اتفاق 

کمککک

یکی کمک کنه 

دیشب خواب دیدم خ ا کردم 

الان مایع منی خارج شده بود 

دلیلش چیه 

پاکیم رفته؟؟

مستانه 

نمیبرنم مادرم گف بهش عادت می‌کنی

درکم نمیکنن 

پاکیمم ب زور حفظ میکنم بااین وجود باید پاهامو ب زمین فشار بدم تاحواسم پرت شع 

سلام.طبق ضد و نقیضاتم نمیتونم قسممو نشکونم و پیام ندم-امیدوارم خدا منو ببخشه ک اولا اصن راجع ب همچین موضوعی قسم خوردم و دوما شکستمش و سوما همچین گناهی کردم ،این چند روز خیلی تو فکر و البته عذاب وجدان فرو رفتم...

به تمام پسران و الخصوص کسایی ک پیاممو دیدن و به دل گرفتن ازم... میدونم پیام من پر از نفرت و توهین ،و البته منجر ب دگر آزاری(همچون خودآزاری خودم ) شده،ولی ببخشید و شرمنده ،تو این موضوع من واقعا شدم دونفر!

این چند روز خیلی بهم ریختم ک اصن چرا چیزی ک تو مخم بود رو اینطوری گفتم ... 

درسته ،تو دنیای واقعی هیچکدوم از دوجنس ،نمیتونن بدون وابستگی بهم ،چ جسمی،چ روحی ،چ کاری و... زندگی کنن،بالاخره همه انسانن،و من ب این قانون طبیعت و خدا ،اگاهم،ولی چون ب خاطر چند مورد ،ضدیتی ک گرفتم آزارم میده ،و تمام افکارم انقد راجع ب جنس مخالفم منفی شده !حتی واس خودمم آزار دهنده ست،ذاتم میگ اینطور نیست،ولی 😂تو هیپوکامپم ذخیره شده ک نه دقیقا همینطوریه ک فک میکنی!

خلاصه من میام راجع ب این موضوع فکر کنم و خودمو تغییر بدم و،بله دقیقا مشکل از منه،ولی ریسمان از دستم در میره و انقد خونم از بیان افکاراتم ب جوش میاد ک ب قول خودتون پیاز داغشو زیاد میکنم و ب اشتباه ب همه تعمیم میدم😅،

اصلش میخاستم واس تغییرات این مدل افکارم ،کمک بخام و ب همین دلیل در بخش کمک ،بیانش کردم،

ولی اون روی شرّم، تموم اسیبایی ک صد البته خودم!بواسطه جنس مخالفم ب خودم زدمو ،جلوم نمایش میداد😅،من هر اشتباهی کردم ب خاطر خودم بوده ن شخص دیگ ای!و اینک گاها عصبانیتم انقد زیاد میشه ک کور میشم و عالمو آدم مقصر میدونم بازم شخص دیگ ای مقصر نیست،

و تمام این بهانه هایی ک میارم، دلیل نمیشه ک چرا من با اون لحن ناپسند ،افکارمو بیان کردم!واقعا نمیدونم☻️جدیدا یه چیزایی میگم سریع پشیمون میشم!و باز هم یه حفره اندر حفرات دیگر بنده ست و ب بقیه ربط پیدا نمیکنه...

بعد اون پیام آقا شایان!روک بگم عصبانیتم دوچندان شد،ولی بعد تر ش،

یهو ب خودم اومدم گفتم ک حالا ایشون از استقامت و اعتماد بنفس کافی برخوردارن(اونم من تازه ب درونشون اگاه نیستم)،و شکر اگ واقعا اینطوره،ولی اگ حرفام ب یکی از جنس مقابلم ک دقیقا خودسرزنشی داره،اعتماد بنفس پایینی داره ،و غرق در خودشه،آسیب بزنه چی😑اگ یکی همینارو نسبت ب من میگف،و بنده م کاملا آماده جذب اون امواج منفی بودم ،چی؟ و کلی ک چرااااا من اینطوری با خودم دو رو شدم؟

واقعا آدمی نیستم ک در تعامل با جنس مخالفم دنبال اسیب زدن و دسیسه و ... باشم،

ولی افکارم 😑!و باز هم افکارم،مخصوصا موقع عصبانیت بی خودی ،ذهنمو میخورن و خفه م میکنن،

انگار من،اون زمان دونفر میشم:

اولی میگ=همه آدما ذاتشون خوبه پس تو حق نداری همرو یکدست و یک سطر ب پای گناه ینفر بسوزونی ،درضمن خدا هردو طرف رو نیازمند هم آفریده و بدون برطرف کردنش اونم هیچوقت! از آرامش نسبی برخوردار نمیشی...

دومی اینارو ک میشنوه فشار ش میره بالا=از درونش مث کافری ک ب یگانگی خدا مطمئنه!(منظورم اینه من مطمئنم یجایی بالاخره زمانایی و خیلی جاها بهشون نیاز دارم،ب مردای زندگیم!پدرم،داداشم و ایندگان)ولی نمیپذیره میگ ک الا بلا ،نههههه،همه مث همن 😐،همه بدن!!!!همه فلانن،اینکارو بات کردن ،یادت نمیاد؟؟؟؟انقد این افکارو تو گوشم میخونه ک واس یه همچین موضوع مسخره ای،نمیتونم بخابم😅🙌

(ولی خب راستش وقتی آرومم مث الان،با خودم میگم ای آدم ب ظاهر عاقل!کدوم آدمی رو ب خاطر یه صفت الی چند صفت بد ش،حکم میدن ک کاملا آدم بدی عه؟!الان تو خودت بی نقصی؟باور کن آدما اگ ذات همو میدیدن هیچوقت بهم نزدیک نمیشدن،مخصوصا خودت از خودت فرار میکردی!خدا ب خدایی خودش،نمیاد کل ذات آدما رو رو کنه بریزه وسط،تو چکاره ای ک میخای حالا چند تا صفت بد ،اونم جمعا از چند نفر اندک دیدی رو، رو کنی؟؟؟،ب چ جرئت تو کار خدا دخالت میکنی؟و ب چ جرئت ب خدایی خدا اعتماد نمیکنی ک هرکی هر گناهی در حق الناس کنه،خدا خودش کوبنده جوابشو خواهد داد؟واقعا چرا تو کارش میخای دخالت کنی؟چرا شک داری ب چیزی ک گفته؟)

،بله دوستان ،بنده تو این موضوع،خوددرگیرم ،و واقعا نمیدونم بزارم تو گوشه ذهنم همینطور بمونه و ولش کنم تا آروم باشم،یا یه طوری،یه تغییری ایجاد کنم !

بازم میگم دلیل نمیشد من اونطوری جبهه بگیرم و مدار انسانیتو ب دو بخش زن محور و مرد محور با جملاتم تقسیم کنم!

🙂از اعماق قلبم از همتون عذر میخوام،هم از همجنسام ک همچین انتظاری ازم نداشتن،و هم از جنس مقابل،چ باعث دلخوری شده باشم درونشون ،چ اینک هیچ مشکلی نبوده😅بالاخره کارم اشتباه بوده و باید دلجویی کنم:)

کاملا مختارید ،دلتون ک دست من نیست،میتونید ببخشید یا نبخشید!با ترحم ،بدون ترحم،چبدونم...

بزار اینم اضافه کنم ک من آدم خودخواهی م ک وقتی پای خودم بیاد وسط ،بقیه رو فراموش میکنم ،و شاید عذرخواهی الانم هم ب خاطر خودخواهیم باشه ک میخام از شر عذاب وجدانه خلاص شم و تو این یکی موضوع آروم بگیرم!:]خودمم نمیدونم قصد و نیت م از کارام چیه 😅فقط دارم سعی میکنم کمتر فکرای چرت و پرت کنم ک تو همون گوشه ی ذهنم قبر و مدفون شن،

و اگ پیام کاربر شایان رو الان ک نسبا آرومم میخوندم،واقعا خوشحال میشدم ک یک ،حرفام بهشون آسیب نزده ،و دو صریحا بم گفتن ک مشکل از خودمه،و 

چ بسا ،فقط آدمای خوبن ک انقد صریح عیب رو بیان میکنن تا طرف،برطرفش کنه🙃ایندفعه واقعا بدون کنایه میگم ممنون😅بازم شرمنده...

لطفا لطفا ببخشید منو:)همتون ،امیدوارم پیاممو ببینید!حس میکنم گناه کبیره درحق الناس مرتکب شدم،تا این حد حس تو عذاب بودن دارم😅

حس تو عذاب بودن ،ن اینک حال روحیم خوب نباشه،نه،ب لطفش خوبم،شکر،ولی حس پشیمونی عجیبی دارم!

بازم عذرمیخوام...

و درضمن احتمالا بعد این میام سایت ولی ن با این نام!دیگ بسه،نام همچین کسی درسته با کارای من خراب نمیشه،ولی دیگ نمیتونم خودمو شایسته همچین نامی بدونم،اونم منی ک ب کل فراموشش کردم!انگار هیچ صنمی ندارم ...بگذریم،

خوش و خرم و سربلند و امید بخش و امیدوار باشید،

و درپناه نور در مسیر نور الی مقصد نور ،باشید

میرم دوش آب سرد بگیرم 😞

خیلی چیزاگرم خوردم 

و حس تحریک دارم 

کمک😞😞😞

مستانه 

واقعا عذاب اوره خوب ک نمیشه اینارو هزاربارخوردم 

جرات نمیکنم ب خانوادم یگم منو ببریددکنرمتخصص 

چون اصن براشون مهم نیست ک اذیت بشم یا ن 

....

خدایا مصطفی رو ببخش 

سلام داداش جان 

قطعا همینطوره و شکرگزاری ما در برابر نعماتی که خدا بهمون داده واقعا ناچیزه ولی مطمینم که خدا به ما جوونا کاملا حق میده اگه گاهی اوقات کفری بشیم و از خدا توقع داشته باشیم 

چرا خودمونو گول بزنیم شرایط خیلی بده خبری از حجاب نیست دختر پسرا با همدیگه رابطه دارن اونم از 14_15 سالگی من یه جاهایی واقعا دیگه خسته میشم جوونا به فکر خوشگذرونی و خیلی ببخشید زنا کردن خودشون هستن..آقا غیر اینه ؟ نیست دیگه برادر من 

پس خدا هم باید قدر ما بنده هاشو بدونه چون ما داریم بر خلاف امواج دریا شنا می کنیم. 

ای کاش داداش ای کاش وقتی بود که دخترا سبیلاشونو برنمیداشتن ابروهاشونون بر نمیداشتن با چادر گل گلی میومدن دم در خونه ازدواج کردن آسون می بود ولی نیست و این خیلی بده 

به داداش امیر رضای عزیز

توی دعای عرفه سیدالشهدا میفرمایند اگه با همه تار و پود وجودم(اسم میبرن دونه دونه حضرت اعضای بدنشون رو) تو رو عبادت کنم همه عمر شکر یه دونه از نعمت های تو رو نمیتونم به جا بیارم.باز دقیقش رو توی دعا ببین داداش گلم.

ما از خدا هیچ طلبی نداریم،با همین گناه نکردنمون شایسته جهنمیم،امیدمون به لطف خداست نه به عمل خودمون.همه تلاشمون رو میکنیم برای پاکی حتی اگه موفق شدیم به لطف خدا به این پاکی برسیم به این پاکی مون امید نداریم فقط به خدا امید داریم.

چون مثل برادر خودم دیدمت این حرفا رو زدم.ایشالا هر روز توی معنویت پیشرفت کنی داداش

سلام 

به آبجی منتظر 

آبجی بزرگه عضو شدم یه خواهشی داشتم میسه التماستون کنم برام دعا کنید خدا یه نگاهی بهم کنه توروخدا دعا کنید برام محتاج دعاتون هستم

خسته شدم

تکررادراری ۵۰باردرروز

عصبیم

وسوسه میشم 😭😭

آره آبجی میخوام به همه ثابت کنم اونایی که همیشه حضور خدا رو احساس میکنن از همه قوی ترن

سلام آبجی 

من مقاومت کردم و حالم خوبه 

سلام

نزدیک به 16 روزه که پاکم و الان به شدت تحریکم شرایط خیلی بده بیرون از خونه رفتن و تو خیابون قدم زدن از دیدن صدتا پورن بدتره..من تو مطب دکتر بودم یهو یه خانمی با یه مانتو جلوباز اومد داخل خب من چیکار میتونستم بکنم ؟ نمیشه که آدم هرجا میره یا زمین و نگاه کنه یا آسمونو بالاخره چشم می بینه..

خدایا من الان میتونم برج سراغ عشق و حال ولی نمیکنم این کارو..ار آینده خبر ندارم نمیدونم خودارضایی نکردنم با دخترا دوست نبودنم نماز خوندنم از گناه دوری کردنم چقدر برات مهمه فقط امیدوارم که برام جبران کنی...

کینه رو ازخدایی یادگرفتم ک هنوزشیطانو نبخشیده 

چراانقدسخته 

منو ساختی ک عذاب بکشم خدایا 

من چکار کنم ک اذیت نشم انقد

هووووف

فشارعصبی زیادی رومع 

دوباره پنیک اتک بم دس داد 

خیلی دارم ب خودمو قلبم فشارمیارم 

دستامو گازمیگیرم گریه میکنم مث دیوونه ها 

جوری ک نفسم نمیاد دیگ 

حالم خوب نیس 

تنهاشدم 

خستم میترسمم

😞😥😓

سلام.  من خیلی دوست دارم تیپ بزنم جلوی دخترا خودمو نشون بدم . میخواستم بدونم این رفتارمو چطور اصلاح کنم . دنبال دوستی نیستم اما دوست دارم خودمو نشون بدم .

و من این چند روز تا حد زیادی استرسمو کنترل کردم ولی دوست دارم در مورد کنترل استرس چند تا راهکار بهم بدین . ممنون 😃🙏

سلام

خسته نباشید..

دانشگاه میرم..یک ماهی است که عاشق ی دختره شدم ...

صبح تاشب بهش فکر میکنم نمیدونم چرا

..

هی میگم چیکارکنم بیارمش کنار خودم...

سلام  در اثر فکر کردن یه آبی ازم خارج شد ولی بدنم خیلی سست نشد حالا نمیدونم باید غسل بکنم یا نه. لطفا کمک کنید ممنون.  

سلام 

به آبجی منتظر 

ببخشید حالم زیاد خوب نبود آبجی بزرگه درسته حرفتون چشم ببخشید دوره بینهایت شو رو چطور شرکت کنم لینکی چیزی دارید بهم بدید بیشتر از این خیلی ناراحتم که چرا پاکیمو نابود کردم من واقعا دوباره پاکیمو می‌خوام الان سردرگمم نمی‌دونم باید چکار کنم که دوباره خدا توفیق پاکی رو بهم بده الان سردرگمم نمی‌دونم از کجا شروع کنم توروخدا کمکم کنید 

سلام 

به آبجی منتظر

چقدر این مقاله های سایت قبلی تون خوب و جامعه اند خیلی کمک کننده ای کاش اون هارو اینجا هم  می آوردین که هرکس وارد میشه این مقاله هارو هم بخونه 

خیلی خوب و کمک کننده بودن ممنونم

به مدیر محترم منتظر:

سلام.ممنونم از راهنمایی شما و وقتی که گذاشتید....راستش من خیلی تصادفی توی فضای مجازی با خانمی آشنا شدم که چندسال پیش جدا شده و خودش درخواست داد صیغه کنیم و میگفت خیلی پاکه و بعد جدایی وارد رابطه ای نشده...البته من نمیدونم چقدر راست میگه..منم فعلا چیزی بهش نگفتم وحتی به دیدارش هم نرفتم ولی خیلی این روزا ذهنم رو درگیر کرده...همش فکرم مشغول شده.چند موضوع هستش که نیاز به راهنمایی شما دارم:

اول اینکه، حس میکنم خوبه آدم کسی توی زندگیش باشه ونیازش مرتفع بشه ولی میترسم بازم به گرداب خ.ا گرفتار بشم چون بیش از ۴ماهه که ترک کردم و حیفه..اصلا بنظرتون ممکنه بازم آلوده به خ.ا بشم

دوم اینکه، میترسم بیماری مقاربتی داشته باشه ولی خودش میگفت ندارم هیچی.

سوم اینکه،من فعلا مورد جدی واسه ازدواج ندارم و تنها هستم و گاهی نیاز جنسی بهم فشار میاره وازطرفی ازدواج موقت حلال هست ولی شما گفتین در گناه اون شخص سهیم هستید.

چهارم اینکه، بنظرتون چیکار کنم که بهش بها ندم وفکر نکنم؟؟ آیا لازمه نفس رو تنبیه کنم؟ چیکار کنم.چاره چیه

خیلی احتیاج به راهنمایی شما دارم.بازم ممنون از زحمات دلسوزانه شما 

درپناه حق 

به مدیر محترم مستانه:

ممنون بابت پست ها ولی من میخواستم خودتون به زبان ساده مثل همیشه راهنمایی کنید و تبعات و ضررها و فواید را بیان فرمائید و نظر خودتون روهم بیان کنید

ممنون از زحمات شما 

با سلام 

میخواستم درمورد ازدواج موقت نظر دوستان رو بپرسم...اگه موردی باشه بنظرتون انجام بدیم یا خیر...واسه کسی که خ.ا رو ترک کرده(مثل من که بیش از ۴ ماهه ترک کردم) بنظرتون برای دوری از گناه ازدواج موقت مناسبه یا خیر...؟؟ چون امری حلال است و برای رهایی از فشار جنسی بعضی ها میگن که گزینه خوبیه...ممنون میشم آثار و تبعات اون و نظر خودتون روهم بگید

باتشکر

بیشتر واسه این کنسل کردم که راهکارهایی که تا به حال بهم دادن و انجام بدم بعد ببینم کجا ها حل میشه و کدوم قسمت میمونه و بعد برم دنبال راهکار واسه اونا‌....البته اگه انجام بدم🙂

ازصب بام دعواکردن ازخونه اومدم بیرون

همش گریه کردم 

الآنم افکارخ.دکشی توذهنمه 

میترسم دست ب کارغلطی بزنم 

یا خ ک یا خ ا نمی‌دونم 

حال بدم دست خودم نیست😭

سلام من اومدممممم گفتم یوقت دلتون تنگ نشه برام خبری نیست ازم گریه زاری نمیکنم🤭

میگم به نظرتون مشاور میتونه منو عمل گرا کنه یعنی از پشت تلفن گوش منو بگیره بلندم کنه من فعالیت کنم؟!😆من تایم مشاوره ای که داشتم لغو کردم اگه میتونه عین اون عروسک گردونا منو بگردونه دوباره وقت بگیرم 🤣میدونین چیشد من فکر کردم که یبار سال پیش فکر کنم مشاوره گرفتم وقت گذاشتم هزینه کردم صحبت کردیم گفت فلان کار و کن نکردم گذشت باز یبار دیگه با یکی حرف زدم تست دادم چند تا ویدئو برای طرحواره هام فرستاد موند یه گوشه خاک خورد الان میگم اخه باز چرا وقت خودمو یه نفر دیگه تلف کنم بیا از اول وقت بزار دوباره داستان تعریف کن احتمالا بازم همون حرفا رو جوابا رو بشنونم بعد یه کوچولو انگیزه بگیرم دوباره همون آش و همون کاسه.....خب من اعتراف میکنم عمل نکردم فقط رویا بافتم فقط فکر کردم زندگیش نکردم در واقع من دارم فکر میکنم که تلاش میکنم ولی در واقعیت تلاش نمیکنم به هر دری که بگی زدم ولی یبار مثل آدم به طور مستمر نماز نخوندم که شاید اون نجاتم داد میدونم ها ولی نمیکنم  نه من اصلا به هر دری نزدم کلا در نزدم تو ذهنم میدونم راهش چیه چیکار باید بکنم حتی تمرینایی که بهم گفته بودنم انجام ندادم فکر کنم صبح تا شب میشینم یه گوشه گوشی خواب ناهار و شام بعد میگم آره من دارم تلاش میکنم من دارم واسه زندگیم میجنگم من خودمو دوست دارم من دارم مقابله میکنم یکی نیست بگه جمع کن خودتو  اخه مشاور چیکار میخواد بکنه مگه خب من درس نمیخونم مردود میشم تلاش نمیکنم شکست میخورم تغذیم مناسب نیست فست فود میخورم مریص میشم مشکل گوارشی دارم داغونم مامانم کلی زحمت میکشه میگرده میگه فلان چیزو بزن به صورتت  خوب میشی فلان غذا رو بخور خوب میشی فلان چیز خوبه درست میکنه خودش من جیغ میزنم نمیخوام  نماز نمیخونم مواظب افکارم نیستم جلو خودمو نمیگیرم کی میخواد بیاد جلو منو بگیره طرف فوقش میگه نکن اینکار و بکن منم میگم وای مرسی چشم تموم میشه احساس میکنم من به چیزی فراتر از اینا نیاز دارم نمیدونم یه جرثقیلی چیزی منو تکون بده خستم من خستمممممم...الان من چیکار کنم؟!🥲

میام بامشاورحرف میزنم 

میگ رابطتت باخانوادت درست کن وگرنه خ ا ب قوت خودش باقی میمونه 

چجوری وقتی اونانمیخوان همکاری کنم 

من ک عادت کردم برام اهمیتی ندارد....

سلام

آقا من نیاز به کمک دارم گیج شدم نمیدونم از کجا باید شروع کنم

یه جوری این روزا تو دام میفتم انگار بار اوله و هیچ تجربه ای ندارم

خیلی بده کمکم کنید 

سلام بچه ها الحمدلله دیشب رو گذروندم،

به کمکم کن و ابجی مستانه

خیلی ازتون ممنونم.پیامهاتون واقعا اثرگذار بود.ایشالا پیش به سوی پاکی.دیشب همش به صبح فکر میکردم و اینکه لغزش یه لحظه س ولی حال بدش میمونه و مقاومت کردن هم یه لحظه ولی حس و حال خوبش میمونه.الحمدلله

آقا باورم نمیشه 

سراینک شامپوروگذاشتم توحموو م بام دعواکردن 

اینابیمارن ب خدا 

ای کاش درگیر این خ ا کوفتی نبودم درس خونده بودم خودمو نجات میدادم 😒😞